میخوان خونشون رو بفروشن از شهرمون برن....خودشونم خیلی راضی و خوشحالن و دوری از بقیه براشون مهم نیست....ولی منه دیوونه همش ناراحتم...دوست دارم اینجا بمونن و....درسته خوبن ولی اذیت و ازارم کردن...ولی کلا با هم خوش بودیم حوصله مون سر نمیرفت.....الان میخوان برن یه شهر دور
عادت میکنی
اخیییی
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
بیخیال بابا دوری و دوستی
بی فرهنگا مسخره میکنن عزیزم
عزیزم 😞
انسان بنده عادت هست
با اینکه خانواده م و شوهرم پیشمن ولی اگه برن احساس تنهایی میکنم.....باهاشون خوش میگذشت
من از خدامه خواهرشوهرمو اصلا نبینم ، حوصلت سر میره کارای دیگه بکن ، با خانواده خودت بیشتر رفت و امد کن
عزیزم اولش اینجوریه بعدش عادی میشه
من خودم مث تو بودم الان برام مهم نیست
بعضی هاشون واقعا کاری به ادم ندارن فقط اسمشون بد رفته عین خود من
چند ساعت فاصله اس؟عوضش میری دوسه روز میمونی. اونم میاد چند روز دور همید
اشکال نداره دوری و دوستی براش عزیر میشی
وای منم با خواهرشوهرم همسنیم عاااشقشم مثل خواهریم
من همیشه باهاشون خوبم...احترام میزارم...مرتب دعوتشون میکنم..ولی اونا دوست دارن برن پیش بقیه ی فامیلاشون توی اون شهر
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
