بچه ها شدیدا ب راهنمایی ها و راهکاراتون احتیاج دارم.
از دیشب ک متوجه شدم داداشم با کی قصد ازدواجه مخم داره سوت میکشه. . .
دو ساله ک داداشم با یکی در ارتباط و حتی پیش منو مادرم ریلکس صحبت میکنه و فقط دهن بین دخترست 22 سالشه و درسم نمیخونه و کارم نمیکنه میگه دانشجوام.چند باری ماشین پدرمو برد ک با دختره برن بیرون حالا بعدشو نمیدونم چیکار کردن.
راحت برام تعریف میکنه ک خانواده خوبین .
اما دیشب آتو داد و من متوجه شدم ک پدرش معتاده و مادرش آدمیه ک هر حرفیو هرجا میزنه و برا دخترش شوهر پیدا میکنه و دربند و خونواده دار نیستن.خواهر بزرگش ک با اینکه شوهر داره دوس پسر داره و خواهر کوچیکشم ک وضعش داغونه.
حالا این دختره ک دادشم میخوادش تو همیچین خانواده ای بزرگ شد مخ داداشمو خورده و داداشم میدونه ک خانواده راحتین و با همه پسرا هستن میگه صحبت کردن اشکال نداره میگم آخه برادر من غیرتت چی تو میدونی دختره با پسرا گرم میگیره و لاس میزنه میگی اشکال نداره خلاصه اصلا در حد خانواده ما نیستم از نظر شخصیتی خانواده پر دردسرین پدرش شیشه ایه دختراشم هر شب بایکی هستن.
نمیدونم چرا داداشم خل شده
میگه الا و بلا این دختره
دختره مال روستای پدرم ایناست و شناخت کامل دارم از خودشو خانوادش ولی خرابن
اصلا داداشم زودجوش شد همش بیرونه فراریه از خونه منکه میگم چیزخورش کردن با کمال پروئیت محرم برامون با آژانس ب شهرمون بیست دیقه راهه برنج فرستادن
روانی شدم. هنوز ب داداشم چیزی نگفتم ک شناختم دختری ک براش میمیری کیه نمیدونه من میدونم.
شما بگید چی بگم بهش و چ جوری بگم همین ی داداشو دارم کلا دوتا بچه ایم