ازاین داستان 2 برداشت میشه کرد
1 خواهرشوهر مارموزبوده با متوجه شدن صدای شما حتی حرف زدنتون نرفته وخواسته شاهد عملیات شما باشه
2 خواهرشوهرشما چشم گوش بسته بوده فکرده میخواید حرف بزنید واسه همین از اتاقش بیرون نیومده بعد دید ای دل غافل.این صدای آخ اوخ م چیه؟بعد میگرخه مثل جت دربرابر دیدگان شما محو میشه ...
البته احتمال دوی بیشتره