دخترمهیموهامو میکشید منم میگفتم نکنمامانی نکن اینازم ...یهو آروم زدمرو دستش ...یهوعصبیشدم...
حالا شوهرم عصبی شدع میگع ببین مننیستم چقدمیزنیش😑😑😑
انکاری بچمنیست سر راهیه
گفت ی سری دیگ بچهروبزنی منمیدونم وتو گوشیتو می شکنم سرت..بزنی منم تورومیزنم..
منم هیچی نگفتم ساکت شدممممم
اوردن ب دخترم انار خوردن و خوابیدن منم باهاش قهرم....
نمیبینه اینهمه به بچمون میرسم مراقبشم حواسم بهش هست ....
یهو عصبی شدنمرومیبینه...
الانم باهاش قهرم....
واقعا دلمو شکوند خوبه من عادت ندارم بچمو بزنم
یهو عصبیشدم ارومزدم....
این حرفت حقم نبود ..