خلاصه آخرشب شد رفتیم بخوابیم شوهرم بهم گفت ک جهازتو نقد خریدی یا از پولش مونده گفتم نقد خریدم خودت میدونی ک ی هزارتومنیم ازش نمونده
گفتم چرا چیزی نگفت قسمش دادم
دیدم گفت ک اره امروز زنداداش بزرگت زنگ زده گفته توروخدا ی چیز میگم بین خودمون باشه من میدونم شما خیلی فهمیده ای و این حرفا جایی درز نمیکنه
شوهرمم گفته بفرما و فلان
گفته که آره ما ۲۵۰۰زدیم توی سر خانومت
ولی مثل اینک خانومت از پول جهازش هنو نداده و از پولا برداشته ک بدهیشو بده
حالا ب شوهرمن ک داداشش میشه گفته پولا ۱۴۰۰بوده
توروحدا نری ب خانومت بگی
فقط اینک شما ب شوهرم زنگ بزن و بگو اشتباه شمردیم پولا ۲۵۰۰بوده