امیدوارم بخونی

ابجی گلم

قربونت برم ابجی ... توهم یه سری مشکل داری با خودت

من زیاد با خودم مشکل دارم‌ این فکرایی که تو میکنی همه اش بخاطر فکرای خودته  و تو هم با خودت مشکل داری...مطمعنم...با قیافت یا هیکلت یا اخلاقت یا....

نمیدونم چی بگم ولی  میگم...

زندگی کن این روزا کسی فکر کسی نیس

دنیای نامردیه

خوبی کنی بدی میبینی

هیچکس هم پشتت نیس

واسه خودت زندگی کن 

غم و غصه بخوری میگذره

شادی و خوشحالی کنی میگذره

هرکار کنی میگذره یه روز هم اسیر خاکیم

منتها من ارزومه زودتر اسیر خاک شم

این روزا خیلی سخت میگذره واسم

ای کاش مثل شما تو شهر زندگی میکردم تا خودمو خالی میکردم

ولی بچه روستام 

نمیتونم....

نصف عمرمو تو بیمارستان گذروندم‌

همیشع الکل میزنم 

تا چند ساعتی خوش باشم 

همین الانم مستم

چون حالم بد بود نشستم الکل بزنم تا نفهمم چی شده

به کجا رسیدم 

نفهمم که تو بیمارستانی که چندبار رفتم بی ملاقاتی بودم

واسه هیچکدوم از رفیقام نامردی نکردم

حتی واسه دشمنامم بد نبودم

ولی همشون بهم خنجر زدن

پسری که یه روزی خیلی رفیق داشت 

خیلی وقته که تنها مشروب و الکل میخوره... هه

تو مث من نباش  قربونت بشم

اینقدر پشت بقیه بودم‌ که الن هیچکس پشتم نیس

تنهام تنهاتر از اون که فکرشو کنی ولی دارم عوض میشم....

.....زیادی الکل زدم ببخش اگه غلط داشتم یا اگه چیزی گفتم که ناراحت شدی

خسته شدم از  دنیا از زندگی

از ادمایی که قسم خوردم مث داداشم ازشون محافظت میکنم و اگه کسی نگاه چپ بهشون کنه خوار و مادرشونو میارم جلو چشاشون ولی  همون کسی که مث داداشمه ولی کلی نامردی کرد زندگیتو بساز

....این داغونیت دلیلش چیه

میشه بیشتر توضیح بدی؟؟؟