عزیزم بیا بهت بگم عجیب این ادما ک و نشون ی روز میسوزه
واسه من مادرم مخالف سر سخت بود میگفت با ی پسری ک اینهمه ازت بزرگتره ۱۴ سال بزرگتره شوهرم،نمیذارم ازدواج کنی ن کار ن هیچی این مادرم بود هر روز میزد تو سرم
عمه هام هم تا ی جا جمع پر ادم بود میگفت فلانی شوهرت متولد چ سالیه فقط پوز خند میزدم میگفتم ۱۴ سال بزرگتره
اینم بگم عکس شوهرم ببینید فک میکنید همسن منه ۲۲ سالمه خیلی بیبی فیسه خب
من فقط میدونستم ب زودیا میسوزن
خدا پشت شوهرم بود دلش پاک بود ب طرز عجیبی معجزه شد
باباش تو ی ساختمونی ۶ واحد داشت سهم خودش بود همه اونا درست شد یدفعه اماده شد هدیه عقدمون پدر شوهرم ی ماشین پارس صفرویه واحد خونه دو خوابه ۱۰۰ متری نونو بهمون داد
شانسش گرفت بلافاصله تو مصاحبه شرکت پترو شیمی رفت سرکار
کسی ک آس و پاس بود؟؟!
الان نیستی ببینی چ سوزشی میکنن همون ادما ک منو میبینن