سلام دوستان
من عشقم کلا پدرمو دراوردی دارم از حرص تاپیک میزنم دیگه خسته شدم فقط خواری و ذلت و درد
منم جوریم که ناراحت شم درد قلبم شدید میشه نشستم حرص میکشم گریه میکنم
همیشه عادت کرده من اول اس بده
دیروز به خاطر مشکلی نتونستم اس بدم یکی از دوستان مرده بود حال خراب بودم
ایشون قهر کرده چه جورم اس دادم میگه برو با اونایی باش که دیروز با اونا خوش بودی
من چقدر التماس کنم چقدر معذرت بخوام برگشته پیامام و پاک کرده من دارم حرص میکشم این یه بی احترامیه به من دلم شکس من اس ندادم تو میدادی خب همیشه من بدبخت که نباید بدم عوض اینکه خودش بده از حالم جویا شه بدون اینکه بفهمه دلیل چیه زود قضاوت میکنه فقط لجبازی و قهر کلا همه چی روز قبلشم ازش ناراحت بودم دلم شکسته بود اما هی کوتاه میام خستم دیگه به نظرتون با این چیکار کنم من مرد گندستاز من بزرگه لطفا سنو نپرسین دیگه از شوت عصبانیت نمیدونم دارم چیکار میکنم از این طرف چشام گریانه