آهِ دل شکسته....

میدونی عزیزم باید چیکار کنی؟ من اینکارو کردم تو هم انجام بده ان شالله حالت خوب میشه.

من سعی کردم فراموشش کنم انقد که دیگه بهش فکر نکردم به جای اینکه به اون فکر کنم سعی کردم به دنبال پیشرفت خودم باشم و توی زندگی خودم انقد خوشبخت بشم که اون نسبت به من حسادت کنه اینکارو هم کردم و فراموشش کردم بعد از مدتی با همسرم ازدواج کردم و الان خوشبختم بزار حالا که اون میخواد خوشبخت باشه تو هم خوشبخت باشی دوست داشتی زندگینامه مو نوشتم بخون شاید آروم شدی

https://www.ninisite.com/discussion/topic/2023080/شکست-عشقی?postId=67424925

برای کفشی که

همیشه پایت را میزند

فرقی نمیکند

تو راهت را درست رفته باشی یا اشتباه

هر مسیری را با او

همقدم شوی

باز هم 

دست آخر

به تاول های پایت میرسی

آدم ها هم به کفش ها بی شباهت نیستند

کفشی که همیشه پایت را می زند

آدمی که همیشه آزارت میدهد

هیچ وقت نخواهد فهمید

تو چه دردی را تحمل کردی

تا با او همقدم باشی

" فروغ فرخزاد"

راجبه تاوان هم یه چیزی بگم...

یه مرد متاهل تو فامیل ما بود که به من نظر داشت

از سن ۱۷ ۱۸ سالگی از اون موقعی که من هیچی نمیدونستم و کاملا چشمو گوش بسته بودم

و میگف بیا باهم باشیم تا هروقت ازدواج کردی!!

خلاصه خیلی منو اذیت کرد از نظر روحی

خیلی داغون شدم

حتی بعدازدواجم ولم نکردو چون فامیل خیلی نزدیک بود نمیتونستم چیزی بگم که البته خریت کردم باید ازش شکایت میکردم گور پدر آبرو...

تا اینکه اخرین بار بهم پیام داد با شماره ناشناس چون من همه شماره هاشو بلاک کرده بودم، و حرفای خیلی بدی زد و بعداز اون گفت آبروتو میبرم و میگم تو با من رابطه داشتی!!!

من چیزی نگفتم فقط واگذارش کردم به خدا که یه جوری زمینش بزنه نتونه پاشه....

بعد دوسال تو کل فامیل رسوا شد و مچشو با یه زن متاهل گرفتن!!

نمیگم خوشحال شدم چون یه زندگی خراب شد

اما دلم خنگ شد که بالخره رسوای عالم شد مرتیکه ی هیز

حالا توام بدون چوب خدا صدا نداره 

الان نه چندسال دیگه نتیجه کارشونو میبینن حتمااا

این ادم واقعا ارزش غصه خوردن داره؟؟؟

الان کله ش داغه تازه به هوسش رسیده بایدم خوشحال باشه

چند سال دیگه باید حالشو ببینی...

موقعی که لاهم بودین تو اون ده سال باهات چجوری بود؟؟

باهم مچ بودین؟؟؟ دنیاتون یکی بود؟

همسرم به من خیانت نکرد فقط در اوج عشق و علاقه ای که بهش داشتم اسم طلاق آورد هیچ تلاشی برای حفظ زندگی عاشقانه ای که داشتیم نکرد خودش منو دوست داشت اما مادرش انقد زیر گوشش خوند و همسرم هم به جای اینکه برای زندگیمون بجنگه ساده ترین راهو انتخاب کرد تا مادرشو راضی نگه داره ....بعد از جدایی با یه خانوم دیگه ازدواج کرد الان بچه داره و زندگیشو میکنه خانوادش و برادرهاش هم خیلی برای بهم زدن زندگیمون تلاش کردن الان همه شون راحت دارن زندگیشونو میکنن حتی برای اینکه مهریه منو ندن انقد برادرهاش تلاش کردن که نگو با اینکه همسر سابقم وضع مالیش خوب بود حداقل یک چهارم مهریه مو میتونست بده اما نداد انقد منو تو دادگاه کشوند که خودم خسته شدم و از مهریه م گذشتم تازه کلی تهمت به من و خانوادم زد و مارو کشوند دادگاه که منو خسته کنه و به هدفش هم رسید ....از یه بنده خدایی شنیده بودم که گفته بود من زن خوبی بودم براش اما بقیه نزاشتن زندگیمون ادامه پیدا کنه اما با همسر الانش هم داره زندگیشو میکنه 

واقعا ازت خواهش میکنم خطتو عوض کنی و دیگه بهش فکر نکنی

این اقا خیلی خیلیییی پست و بی ارزشه

لعنت بهش

واقعا حیفه جوونیته که با غصه خوردن برای این آقا بگذره

اگه شرایطش رو داری حتما پیش یه روانشناس برو تا کمکت کنه فراموش کنی و محکمتر بشی و انقد غصه نخوری

عزیزم شما از کجا میدونی اون اتفاقی که واست میفته تاوان اشتباهت بوده که فک میکنی تاوان دادن واسه تو زود اتفاق میفته واسه دیگران نه؟

آیا ما قدرت اینو داریم تشخیص بدیم کدوم اتفاق تاوانه کدوم تاوان نیست؟

سر در آوردن از اتفاقات و حکمتای این دنیا به این راحتیا نیست که ما بتونیم با یه دو دو تا چار تای ساده حسابش کنیم.

خیلی وقتا توی یه شری یه خیری هست که ما بهش آگاه نیستیم، و توی یه خیری یه شری باشه که فکرشم نمیکنیم!

شاید تاوان  توی اتفاقات خوب و خوش نهفته باشه!

اصلا مگه غیر از اینه که این دنیا جای خوشی و راحتی نیست! مگه غیر از اینه که ما به این دنیا اومدیم که فقط امتحان پس بدیم؟

خوب شاید خدا داره زمان میده تا بنده ش به خودش بیاد.

هم برای اون که متوجه اشتباهش بشه و بره سراغ توبه و طلب بخشش از کسی که بهش ظلم کرده،

هم برای تو که توی این سختی و فشار روحتو جلا بدی و با اینکه در فشاری اما درستترین رفتارو انجام بدی، که اونوقته برنده از امتحانت اومدی بیرون👌

این فرصت برای متعالی شدن روح هر دوی شماست. برای نزدیک شدن به خدا و یکی شدن باهاش.

من اینو همیشه سعی میکنم به خودم زیاد بگم که اگه ما خودمونو مسلمون میدونیم و ائمه رو قبول داریم پس باید به راه و روش زندگیشونم نگاه کنیم.

امام حسین که فقط به خاطر مظلومیتش عزیز نشده، باید نگاه کنیم این آدما چجوری زندگی کردن، چقد توی زندگی قوی بودن و توی هر شرایطی از راه صحیح منحرف نشدن.

حضرت محمد ،حضرت فاطمه،حضرت علی اینا چقد زجر کشیدن اما درست موندن، فکرشون سالم موند از خدا دور نشدن.

ما هم اگه قبولشون داریم باید زندگی این افرادو الگو قرار بدیم.

پس عزیزم برای کسی که بهت بدی کرده بد نخواه و منتظر نشین بلا و عذاب سرش بیاد، 

دعا کن خدا بهت توانی بده بتونی صبر کنی بر این سختی، از خودش بخواه کمکت کنه این سختی باعث نشه از اصالت و انسانیتت دور بشی برعکس کمک کنه قویتر بشی داناتر بشی.

برای اون شخص دعا کن خدا هدایتش کنه.

کی میتونه بگه توی این دنیا کاری نکرده که محتاج بخشش خدا باشه؟ قطعا همه ما اشتباهاتی داشتیم که از خدا میخوایم ما رو ببخشه، اما وقتی حاضر نیستیم از یک دونه اشتباه بنده ش بگذریم چجوری میتونیم توقع داشته باشیم خدا از اون همه اشتباهات ما بگذره!

درکت میکنم پس الان خیلی خیلیییی سنگینه اتفاقی که برات افتاده...

ولی بنظرت با فکر کردن مشکلی حل میشه؟

حتما مشاوره برو و روحت رو درمان کن

اون الان سر زندگی خودشه

تو چرا باید هنوز درگیرش باشی؟

توام برو دنبال زندگی خودت و آرامشت رو بدست بیار

میگن زندگی قانون باورها و لیاقتاس

اون رفته دنبال لیاقتش

لیاقتشم همون زنه بددهن و بی چشم و رو بوده...