شوهر من با یه نفر به تازگی دوست شده که خیلی با هم صمیمی شدن
اون مرد واسه کمد دیواری های خونمون اومده بودو از اونجا دوستی اینا شروع شدو اون آقا خیلی به شوهر منم خوبی کرده خیلی مرد دلسوزیه
ولی رفت و آمد خونوادگی نداریم
الان یه اتفاقی براش افتاده و خونه نشین شده شوهر منم میخواد بره ملاقاتش
امشب ازم پرسید توام میای؟ من گفتم نه من نمیام چون واقعا معذب هستم و احساس میکنم صورت خوشی ام نداره پاشم برم خونشون
شوهرمم گفت پس من تنها میرم خونشون عیادت میکنم میام
از اون موقع که گفته تنها میرم موندم چیکار کنم اون آقا هم متاهل هستو یه بچه داره
موندم برم یا نه؟؟