پسرداییه همسر و خانومش و خانواده خواهر زاده خانومش اومدن خونمون بعد من دو نوع غذا درست کردم چون خودمون بوقلمون دوست نراشتیم برای خودمون مرغ درست کردم.
سالاد شیرازی هم درست کردم که البته اینا دوست دارن داخلش سس مایونز میریزن البته خودمونم میریزیم.
من داشتم سفره باز میکردم یادم افتاد سالادو سس نزدم زن پسرداییش اومد کمکم گفت تو سفره رو باز کن من سس درست میکنم گفتم باشه خلاصه سفره باز شد این خانوم تا سالادو گذاشت دهنش شروع کرد عق زدن که ای وای سستون بوی تخم مرغ میده و اینا گفتم عزیزم خودت درست کردی که سسو گفت نه شایدم از غذاتون باشه
خواهر زادش گفت خاله غذا که خوبه چرا اینجوری میکنی گفت نه یعنی من زنه گنده ام دروغ میگم