منم مثل تو شب عروسیم درست ماه عسل مشهد رفتیم چیزی که دلم میخواست شد اما اونطور خاطره خوبی نشد عروسیم.موقع گرفتن نی نی توبغلت یه ارامش ویه محبت از طرف خدا میاد خود به خود صبور میشی برا گریه کردن هاش همه چیزش من قبلش فکر میکردم چطور تمیز میکنم حالم بهم میخوره اما وقتی نی نی به چشات نگاه میکنه انوقت عشق میکنی برات چیزی مهم نیست.
۱۲ظهر بستریم کردن بهم قرص دادن اما جواب نداد بعد شیش ساعت ک شدساعت۶بازم دادن ک جواب نداد دیگه فردا صبحش ساعت۶بم امپول فشار زدن بعد نیم ساعت کیسه ابم ترکید دردام شروع شد کم کم شدیدتر میشد هی میرف میومد..در عرض نیم ساعت دردام خیلی شدید شد ..ده ساعتو نیم درد شدید داشتم ..ساعت۴نیم عصر زایمون کردم ..وقتی نی نیمو بغل کردم کل دردام یادم رف🥰😍
منم مث تو بودم یروز قبل زایمان رفته بودم معاینه ماما گف باید بستری شی خیلی میترسیدم همش گریه میکردم ولی خداروشکر گذشت بابا راحت شدم تو ب اینش فک کن ک دیکه راحت میشی ..چهل روز از اونروز گذشت🤭
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
10 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
