هفته ی پیش خونه ی خواهر شوهرم بودیم منو خواهرزاده شوهرم با ظرف میوه استکانا وارد آشپزخونه شدیم همزمان با ورود ما موش از زیر کابیت رفت سمت آبگرم کن...چنان جیغی زدیم همه پریدن(داشتن فیلم ترسناک میدیدن)
خلاصه همه جمع شدن بگیرنش منو خواهر زاده شوهرم رفتیم یه اتاق دیگه درشم محکم بستیم تا تو جریان ماجرا نباشیم یه ربع بعد شوهرم در اتاقو محکم باز کرد پرید تو اتاق جیغ زد مووووووش موووووووو...ش(مسخره بازی در میاورد ما رو بترسونه عبضی🙁)
ینی سکته تمام رو زدم