بعد از ظهر تو کشو کارت ملی و شناسنامه ی زن پیدا کردم جدیش نگرفتم و فراموش کردم.الان شوهرم زنگ زد به دوستش(مرد هرزه ای بوده هی صیغه میکرده) گفت صب چیکا کنیم اگه پایه باشید بیاید بریم.گفتم کجا گفت با فلانی میرم بانک گفتم اخه گفتی پایه باشید گفت فلانی و دوستش ک شوینده فروشی داره گفتم اهان گفت ینی چی گفتم هیچی گفت جون من گفتم هیچی همینجوری پرسیدم چنبار گفت بگو جون من... بعد گفت اگ خواستی خودتم فردا بیا ببین گفتم نه مرسی.الان نمیدونم چیکار کنم