بعد از ظهر تو کشو کارت ملی و شناسنامه ی زن پیدا کردم جدیش نگرفتم و فراموش کردم.الان شوهرم زنگ زد به دوستش(مرد هرزه ای بوده هی صیغه میکرده) گفت صب چیکا کنیم اگه پایه باشید بیاید بریم.گفتم کجا گفت با فلانی میرم بانک گفتم اخه گفتی پایه باشید گفت فلانی و دوستش ک شوینده فروشی داره گفتم اهان گفت ینی چی گفتم هیچی گفت جون من گفتم هیچی همینجوری پرسیدم چنبار گفت بگو جون من... بعد گفت اگ خواستی خودتم فردا بیا ببین گفتم نه مرسی.الان نمیدونم چیکار کنم
بگیره.تو جرا انقدر خودتو زودمیبازی.اگرمگرفت بگو من باید بدونم شناسنامه ی زن تو کشوی خونم چیکار میکنه.توام دست میش بگیر بگو قبل دیدن من تو باید بهم میگفتی تا این مسایل پیش نیاد
اخرین ها همیشه یهویی میان......اخرین دیدار اخرین بوسه اخرین لبخند و .... اونوقت تو میمونی و یه دنیا دلتنگی... تا دیر نشده بهش بگو😔
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘