۷ ماهه نرفتیم شهرشون بخاطر کرونا بعد اقا میگه این هفته بریم
خانوادش که رعایت نمیکنن به کنا همه جا میرن ازختم تاعروسی اینا به جهنم من دلخوشی ندارم ازشون کرونا و سرکارمم شده بهانم میگم نمیام خودت برو مرخصی بهم ندادن
ولی حتی نرفتم به رییسمم بگم اونم میگه جهنم مهم نیس بدون مرخصی بریم حالا بعدا یا میذارن کار کنی یانه😬😐
منم اعصایم خورد شد قطع کردم
واقعا یاد خانوادش میفتم یاد حرفها و... هرلحظه بیشتر تصمیمم جدی میشه که نرم نمیدونم چجوری متقاعدش کنم خستم کرد بهش میگم خودت برو میگه ینی کارت ازخانوادم مهم تره
تودلم گفتم اره مگه خانوادت چقد خوبن که ترجیح من اونا باشه پدرمو دراوردن تو دوره نامزدی