ما دو سال و نیمه که عقدیم قراره ۱۵ این ماه بریم خونه خودمون عصر با هم رفتیم بیرون همسرم شروع کرد به اینکه جهیزیت کلا ۲۰۰ تومن شده مامانت همش میگه ۳۰۰ میلیون دادیم برا جهیزیت
منم گفتم من بهترین وسایل رو بابام برام خریده تازشم مگه میخوای پولشو بدی که حساب کتاب کنی اونا هر چی خریدن لطف کردن برگشت گف وظیفشونه
منم اعصابم خورد شد باهم دعوا کردیم بعدش
من ریخته ام در رگ تو شیره ی جان❤️هی چرخ بزن در من و دل را بتکان❤️این همنفسی چه حس و حالی دارد❤️در پیکر من دو قلب دارد ضربان❤️
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خب بخوام نخوام در جریانه مامانم با خالم حرف میزد شنیده
یبار برای همیشه بهش بگو اینکارا زنونس اگه قرار باشه کشی حرفی بزنه مامانته نه تو تو درمورد اینده زندگیمون حرف بزن نه ۴تا بشقاب تو مردی این حرفا مال تو نیست