ما دیشب داشتیم با ماشین دور میزدیم.منو دخترم شوهرم.بابلم زنگ زد گفت بیاید اینجا...خواهرزادم اونجا بود. ۵ سالشه .دلش خواسته بود ما بریم خونه بابام ک با دخترم بازی کنه....سر رفتار بچگانه خانوادم من بزور شوهرمو بردم .چون میگفت حوصله ندارم بیام ولی من مجبورش کردم ...چندبار هم مامانم زنگ زده ب گوشیه شوهرم ولی شوهرم جواب نداد...ک بگن بیاید خواهرزادم داره گریه میکنه برا دختر من😐😐😐😐😐😐