بخدا خسته شدم انقدر حرف داشتمو نزدم
انقدر مشکلات داشتم ک تنهایی تحمل کردم
ن پدر مادرم جورین که بشه باهاشون حرف زد نه خواهر دارم نه دوستی دارم هیچکسو ندارم دارم دق میکنم غمباد گرفتم
مثل هر شب امشبم کارم گریه س
نمیگم اگه بودن مشکلی نداشتم ولی حداقل میتونستم راجبش با یکی حرف بزنم یکی ک درکم کنه
نمیخوام اینجا بنویسم چون من ادم خیلی حساسیم کامنتا ممکنه ناراحتترم کنه
خسته شدم فقط خیلی وقته ک خسته شدم
ایکاش بمیرم
کاش فقط بمیرم