نمیذاره من برم تهران ...هم میخواستم حال و هوام عوض شه هم اینکه برم دکتر یعنی بیشتر بخاطر دکتره ک از دوهفته پیش وقت گرفتم ...تنها فرصتمه ...ابجیم میخواد بره فردا منم قرار بود برم باهاش ...از صبه چند بار بهش گفتم میگه نه ...نمیفهمم چرا ...بنظرتون چطوری راضیش کنم ...بحرفش گوش بدم با بازم اصرار کنم ...زیاد اصرار کنم عصبی میشه 😢😔😔 چقد بده ک من از خودم اختیار ندارم ...مجردیم محدود نبودم ..الان خیلی برام سخته اینجوری