ی خانوم‌با سیاست بیاد

ببین یا باید باهاش سر دوستی باز کنی اگه میتونی

یا باید یه بار شجاعانه تنها که بودین بشین بگو من از رفتارتون ناراحت شدم من شمارو مثل مادر خودم میبینم ولی شما انگار منو مثل دخترتون قبول ندارین من دلم نمیخواد به شما بی احترامی کنم لباسایی که میپوشم نظر خودمه و به هیچکس اهمیتی نمیدم بخوام بخاطرش لباسمو عوض کنم ولی من اینقدر شمارو دوستم دارم 🤪😁که بخاطرتون چندبار لباسمو عوض کردم ولی نمیفهمم منظورتون چیه خب واضح بهم بگین قصدتون چیه تا من حلش کنم که خیال هردومون راحت باشه.

شوهرت بنداز توی جونشون هی بگو بگه به مامانش جلو زبونش بگیره

اره. یادت بمونه هیچوقت واسه خانواده شوهر مثل دختر نمیشی، جدی جوابشونو بده تا خودشونو جمع کنن

حتی پشت سرم گفته بودن اینهمه رانندگی رفت اخرشم ننشست پشت فرمون. به مادرشوهرم گفتم شما پشتم همچین حرفی زدی که رسیده به گوشم؟ من هر کاری کنم واسه خودم انجام میدم به کسی ربط نداره چکار میکنم یا نمیکنم

*زیاد حد و مرز بقیه رو بزرگ نکن*

من یبار به برادر شوهرم که دخالت کرد گفتم

من شوهرم دوست دارم توکه دلت نمیخواد ولش کنم برم یا طلاق بگیریم میخوای؟

خفه ظد سریع گفت وای نه من کاری ندارم به شما

دیگه هم هرگز فضولی نکرد

شوهرمم حضور داشت اون لحظه

اتفاقا بدترین کار اینکه یه مرد وسط دوتا آدم که براش مهمن و دوسشون داره بزاری اینجوری اونم مجبوره یه طرفو انتخاب کنه و اون یکی مطمعنن ناراحت میشه اصلا شوهرتو دخالت نده خودت حلش کن.

بعدشم اهمیت نده...کاره خودتو بکن‌.میگن قشنگ نیس اون لباسو کنار نزار.اتفاقا چندبار بپوش پشت همممم.بگو سلیقه اییه.لابلا حرفات بگو هرکس ی سلیقه ای داره نباید تا از کسی نپرسید نظر داد.من ک اخلاقم اینجوری نیست.چندبار ک این حرفارو بزنی و بندازی زمین صاحابش برمیداره

ببین همیشه هرچی خواستی بگی بهشون شوهرت شیر کن

منکه ازین رفتار جواب گرفتم خیلیم خوبیمم ها با اونا و شوهرم ولی انقدر میدونن حساسم هوام دارن که یوقت ناراحت نشم پسرشون اذیت شه 

پر میکنم سوهرم با ناز و مهربونیا

مثلا میذارم به موقعش شاید چند ماه هم بگذره از یه رفتار زشتی که باهام کردن بعد موقع مناسب میگم

شوهرمم سریع انتقال میده بهشون اونا هم اصصصصلاح