2737
2739
عنوان

امروز رفتم جهیزیمو از خونه بابای بچم بردم خونه خودم بعد ...

| مشاهده متن کامل بحث + 169410 بازدید | 772 پست

عزیزم اسی خیلیا اینجا بهت میگن اشتباه کردی  یا میگن‌پل های پشت سرت رو خراب نکن‌ولی من میگم‌ مگه‌پلی هست پشت سرت؟  هیچ پلی  پشت سرت نیست چطور میخوای برگردی غرق میشی غرق بدبختی و دیوانگی ها و خاله زنک بازیهای یک‌ کودک رشد نیافته  یک‌کودک که عقلش نه ساله ولی قدش بلنده  ، طلاقه بده ولی راهی برای زندگی تو وجود نداشت باید دخترت درمحیط  بی تنش زندگی کنه ، اونایی که میگن پشیمونن و تو نکن اگه خودشون هم برگردن دوباره هم‌ طلاق میگیرن ، شوهرت اصلا عقل تو کله اش نیست  که بخواد تکیه گاه تو دخترت باشه ، نفهم و ظالم بدترین روزها رو برای دخترت بخاطر خواهر فلان فلان شده اش رقم زده که هیچ جور قابل هضم نیست ، عزیزم بدرک که حرف زدی با خواهر ... ش بگو دوست داشتم   مگر آدم عاقل به خاطر حرف خواهرش یا مادرش زن و بچه اش را ناراحت میکند و می اندازد خونه پدرش؛ این‌مرتیکه یک بچه ننه ی ناسازگار و نادان است و نه تو ونه هیچ کس دیگر قادر به عوض کردن اون نیست  فردا روزی شاید خواهرش یا مادرش  بهت تهمت زد اوباید باور کند؟مرتیکه بیعقل 

او بزودی زن میگیرد و بزودی طلاق میدهد حواست باشد اورا نبینی و ازش نترسی و راه جدید رندگیت که اولش آسان نیسیت و سخت است را پیش بگیری  تا رن قوی و خودساخته ای شوی اونوقت فرصت های  زیادی برای زندگی  خواهی داشت فردی که عاقل است و قابل اعتماد و تکیه گاه نه درد و رنج تو جوانی و سنی نداری و کلی فرصت بدای هرآنچه میخواهی با انگیره ی بیشتر بخاطر دخترت منم‌میگویم طلاق درد است  اما این زندگی هم نمیشود  کاش میشد ولی نشد و تمام مثل میلیونها زندگی دیگر نشد و زندگی ادامه دارد 

 .

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

من بچه معلم داشتم بیشتر از بچه های دیگه وابسته مادرش بود ۹ ماه تمام با گریه بچه و التماس مادرش تو پی ...

بچه های خاص همیشه وجود داشتن و خواهند داشت. 

نمیشه گفت چون اون بچه اذیت بود قطعا بقیه بچه ها هم اذیت هستن. 


من هنوز که هنوزه خاطرات شیرین مهد کودکم رو یادم میاد. 

یه روز توی مطب روانکاو بودم و منتظر بودم نوبتم بشه، دو تا دختر نوجوان بودن با مشکل های متفاوت. 

یکیشون به خاطر فشار عصبی فلج شده بود، یکیشون نگاه میکرد می خندید و یهو میزد زیر گریه. 

موقعی که رفتم پیش دکتر از شدت ناراحتی زبونم بند اومده بود، گفتم خانم دکتر خجالت می کشم حرف بزنم، اخه من مشکلی ندارم، اومدم بگم دخترم تبلت میخواد، بخرم یا نخرم. 


گفت این دو تا بچه توی پرقو بزرگ شدن، تحمل کوچکترین ناملایمت زندگی رو ندارن، با یه تلنگر اینجوری داغون میشن و... 


حالا درسته من بگم بچه های خونگی همشون مریض میشن؟ تو خونه بهشون ظلم میشه؟ که شما میگید چون چندتا بچه تو مهد ناراحت بودن، باقی بچه ها هم همینن؟ 

بعدش که دفعه ی دوم می خواستیم بقیه ی اثاثو ببریم و عموی بچم‌ آمار گرفته بود به گفته ی مامانم دیدم شو ...

هروقت پشیمون شدی دلت تنگ شد یا التماسات یاد غرور و لجبازی و رفتاراش بیفت از دلت میره 

عضو گروه نارنجی وزن شروع ۷۰.۶۰۰ هدف ۵۷ خدایا شکرت من قهرمان زندگیمو تو آیینه میبینم
2728
بچه های خاص همیشه وجود داشتن و خواهند داشت.  نمیشه گفت چون اون بچه اذیت بود قطعا بقیه بچه ها ه ...

عزیزم من نمیگم مهد بده اصلا کهر خودم مهدکودکه من که نمیخوام نون خودمو آجر کنم من میگم تا یه سنی بچه باید پیش مادرش یا پدرش باشه مهد هم روزی دو سه ساعت خیلی هم خوب بلکه عالیه .حالا اگه کسی مجبوره کار کنه واقعا مجبوره نمیتونه یه چند سالی کارش رو ول کنه بزاره مهد نزدیک سر بزنه یا ساعتی پیش پدر یا مادر باشه چند ساعتی هم مهد خلاصه یه جوری باشه به بچه هم آسیب وارد نشه .از ۷ صبح تا ۴ بعضا ۷ شب بچه تو مهده به پیر به پیغمبر درست نیس.حالا شاید بچه شما دوس داره کلا صبح تا شب تو مهد باشه خوب خدا روشکر اما تعداد اینجور بچه ای به اندازه انگشت دسته والله که به تور من نخورده 

لطفا برای حل مشکل ازدواج خواهرم یه یا الله بگید❤
اونجور مهد، یه مهدیه که دو سه ساعت فقط واسه بازی بچه بره، خیلی هم خوبه 👍 موافقم مخصوصا تک فرزند که ...

نه خانم كي همچين حرفي رده؟! مادر من هم شاغل بودن و من ٣ سال مهد بودم اتفاقا تا ٥ عصر ، بهترين سالهاي زندگيم بود الان كه ٣٠ سالمه هنوزم يادمه، روابط عمومي خوبي دارم جوري كه دانشگاه راحت بودم ، سر هر كاري هم كه خواستم راحت استخدام شدم . پي ريزي همه اينها از همون زمان بود ، چسبيدن به خونواده بدترين چيزه

2738

دوستان اونایی که تجربه دادن به اسی منتقل کنن  که قوی باشه با افسردگی موقت بعد طلاق روبرو بشه برای دلتنگی هاش چیکار کنه  ‌همدلی کنید باهاش درکش کنید چه شرایط سختی داشته این شوهر هیچ عزت و احترامی ببهش نداده زندگیشو نابود کرده و اصلا نمیدونه با خودش چند چنده شوهر اسی شخصیت مرزی هست اصلا حریم خصوصی سرش نمیشه ،  کانون خانواده سرش نمیشه ، چهاردیواری خصوصی سرش نمیشه ، چون هویتش شکل نگرفنه ، هنوز نمیدونه پدر یک خانواده است  همسر و اعتبارو پشت و پناه زن ومادر بچشه ، یا پسر کوچلوی مادرش و برادر کوچولوی حرف گوش کن خواهرش که میرفت برای خواهرش  چیپس میخرید ،این پسر  تو اون‌دوران کودکی تثبیت شده ،  اسی باید بدونه راهی هست اولش سخت با رنج ولی کم کم‌ قوی میشه  راه خودشو پیدا میکنه حتما  زیاد با روانشناس درارتباط باش تا از افسردگی بعد طلاق بسلامت رد بشی 

 .
نه خانم كي همچين حرفي رده؟! مادر من هم شاغل بودن و من ٣ سال مهد بودم اتفاقا تا ٥ عصر ، بهترين سالهاي ...

من که نچشبیدم پس چرا مثل تو نشدم؟! 

پس تو بهترین حالت میشه گفت ربطی به مهد نداره 

هر وقت بخاطر حرف درستی که زدی، بهت گفتن اراذل اوباش آیه ی 27 سوره ی هود رو بخون که به حضرت نوح (ع) گفتن :"..... وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَىٰ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ"----->.... ما کسایی که از تو تبعیت کردن رو جزو اراذل (انسان های پست) میدونیم و شما برتری نسبت به ما ندارید بلکه فکر می‌کنیم دروغگو هستید 🌹🐤شش ماهم که بود مادرم بخاطر شغلش مجبور شد منو بذاره مهد کودک، برای همین خانه داری رو انتخاب کردم💛 💐خدای مجازی همون خدای دنیای حقیقی هست منتهی کسایی که یه عمری بخاطر حرف مردم خوب بودن اینجا که ناشناس میشن تمام پرده های حیا رو میدَرَند.... 💐صبر اینه که توی سختی از حالت پیش مردم شکایت نکنی،خدا بدش میاد لیسانس دارم و مطالعه میکنم ولی خانه دار بودن رو انتخاب کردم، هدفم تربیت بچه ام هست 🐣🌺 و علت حضورم اینجا اینه که بازخورد کارهام و تجربیاتم رو ببینم 🌺
عزیزم من نمیگم مهد بده اصلا کهر خودم مهدکودکه من که نمیخوام نون خودمو آجر کنم من میگم تا یه سنی بچه ...


بچه من این دوران رو گذرونده و تموم شده. 

تایم کار ارگانهای دولتی، غیر از بیمارستان، 7.30 تا یک هست. 

بله خانواده وظیفه داره بر اساس شرایط، نزدیکترین مهد و بهترین مهد رو انتخاب کنه. مهد دختر من تا دفتر کارم دو دقیقه راه بود و اوایل چند بار در روز می رفتم سر میزدم و همه چیز خوب بود. بعد از مدتی اصلا نیاز نبود سر بزنم. 


قطعا انتخاب مهد و مربی مهم ترین تصمیم هست. نباید اصل قضیه رو زیر سوال برد، اون هم توی جامعه امروز. 

من که نچشبیدم پس چرا مثل تو نشدم؟!  پس تو بهترین حالت میشه گفت ربطی به مهد نداره

راهي كه من و شما رفتيم تا شخصيت و زندگي الانمون شكل گرفته يه راه ٣٠ سالست( اللته نميدونم شما چند سالته خودمو مي گم) ، براي من پي ريزيش اون موقع بوده ، مسلمه براي هركس متفاوته. بزرگترين چيزي كه به من داد اعتماد به نفس بالا و توانايي صحبت و و ارايه تو جمع و جلساته، اصلا برام مهم نيست ١٠ نفرن يا ١٠٠٠ نفر . 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز