شوهرم از ازدواج اولش یه پسر داره الان که ۹ساله ازدواج کردم همیشه پیش من بوده وکلا من بزرگش کردم حالا تو این حرفی نیست
حرف من اینه که من هرجا میخوام برم اینم با من راهی میکنه مجلس دورهمی دوستانه خونه مامان خواهر کلا هرجا هرچیم میگم دیگه بزرگ شده درست نیست بیاد میگه دلش میشکنه مادرش براش مادری نکرده تو خوب باش میگم بابا اخه الان ۱۴ سالشه نمیشه سنش حساسه من که نمیتونم به دوستام یا خواهرام بگم لباس راحت نپوشید که فلانی هست هفته پیش خونه خواهرم بودم خواهرم به شوخی گفت چقدر این بچه خیره میشه جدیدا آدم جرات نمیکنه آزاد بگرده حالا موندم چطوری بهش بفهمونم که بخاطر خودشه نمیخوام بیاد ممنون میشم کمک کنید
