مادرم از صبح پیشم بود تا ساعت ۸شب .
همسرمو فقط واسه نه نهارو شام دیدم بعدم خسته بود ساعت ۹خوابید
واسه اولین تو عمرم کوفته پختم و خوشحالیش اینجا بود که وا نرفت
رفتیم خونه داداشم
یه روز تعطیل بود ببینیمش
فقط خرید کردیم
یه عالمه ترشی خریدیم😍
میوه و لبنیات و خوراکی خریدیم
بعدش رفتیم ناهار خوردیم و اومدیم خونه
البته شوهر من هرروز خونه ست و هرروز برام مثل جمعه میمونه
من
گوشی
تخت...
پتو
نوروتیک...
سوار ماشین شوهر خواهرم شدم زدمش به جدول
الانم موندم چطور فردا معذرتخواهی کنم😖
عالی.صبح رفتیم با همسری سرویس غذاخوری گرفتیم.عصر هم رفتیم بعد از یک سال دوتا مانتو گرفتم سه سایز کوچیکتر 🥰🥰
من شوهرمم سر کار بود
یهو میبنم ساعت دو اومد 😍😍😍😍😍
همیشه ۴.۵ میاد کلی ذوق کردمم
میبنم برام ی بسته نوار ☹😃
وخ ما اورد.سوپریز شدم🤑🤑🤑
بعد هم ی چرت زدیمم
ساعت ۵ رفتیم بیرون خرید خونه کردیمم
البته نفر سوم هم هست دخمل
شب هم جگر وسیب سرخ کرده زدیم فیلم هندی بعد اونها لالا من نی نی سایت😃
فقط با فکرش آهنگ گوش دادم و گریه کردم و مثل میت افتادم یه گوشه
سگ تو ذاتش که الان پیداش شد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
47 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
