وای مشکل از جایی شروع میشه که دقیقا همین ادما از اقوام باشن .....ناخواسته همش درگیری ذهنی داری ، ولی تا جایی که میشه باید از مرکز توجهت دورشون کنی سخته ولی بعد از یه مدت نتیجه ش عالیه ، انگار وجود خارجی ندارن ، پس تا میتونی حتی تو ضمیر ناخوداگاهت هم بهشون بها نده چه برسه به واکنش و توجه و حرص و جوش ....نادیده بگیرشون از صمیم قلب
نه تنفر ندارم چون باعث میشه من اذیت بشم و ضعیف بشم .این آدما را من محل نمیدم
آره شده . چندشم میشه حتی از فکر کردن بهشون
تا حالا از کسی نفرت نداشتم
ولی تو سایت یکی هس ازم متنفره😅
اره خواهرشوهر ومادرشوهرم
تحمل ميكنم تو روشون ميخندم و به روم نميارم ولي خودشون ميدونن ازشون متنفرم و منم ميدونم از من متنفرن😂
همه ی فامیل
آره خانواده همسر هستن.هر کاری میکنم نمیشه.فقط با دوری کردن یکم بهتر میشم اونم همش گیر میدن که بیاین همش اینجا باشین.منم نمیرم اما حوصله هم ندارم همش به شوهرم بگن این حرفا رو.حتی وقتی کم میبینمشونم باز حتی یه خبر ازشون میره رو مغزم.حس بدی پیدا کردم که درست نمیشه
ببین عزیزم من هم مثل شما درگیر این مساله بودم ، دقیقا از اینکه شما رو ازار بدن لذت میبرن و دلیل دعوت شونم همینه و بس و اصرارشونم بابت لذتیه که از نقطه ضعف شما میبرن پس اگر چاره نیست برو اما رو نقطه ضعف هات کار کن ، خونسرد باش در بهترین وضعیت ممکن برو با برنامه ،سعی کن فقط لبخند بزنی و به هیچ عنوان ناراحتی تو نشون ندی ، در لحظه اگر شد واکنش نشون بده نه بعدا بیای حرص بخوری ، دقیقا همسرتو روشن کن تا رفتار اطرافیانشو در نظر بگیره چون دیر یا زود متوجه میشه عمدا چه رفتارهایی رو انجام میدن و اون وقت روابط یا درست میشه یا کمرنگ
دقیقا همین کارا رو میکنم اما مشکل من با خودمه که دوس ندارم باهاشون وقت بگذرونم اصلا.هر وقت میرم بعدش حس بدی دارم.روابطمون هم خیلی سطحیه و من کلا علاقه ای به ارتباط باهاشون ندارم.فقط دلم نمیاد بگم کلا کات.چون بهر حال خانواده همسرم هستن.دوس ندارم این کارو بکنم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
