خب بیا ایندفه ازش بپرس چی ناراحتت کرده از زندگی بامن... مگه از من سرد شدی ک به خودت ب زندگیت نمیرسی. ...
یا مثلا یه روز واقعی واسش وقت بزار دخترتون بسپرید ب مامان بزرگ و دوتایی برین شام بیرون.. با هم حرف بزنید.. البته نه باهمین لحنی ک گفتین میوه بخور پول دادم جاش😁
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
به نظرمن بهتره اون چیزایی رو که از همسرامون انتظارداریم واون خواسته هامونو بهشون بگیم که ن زندگی به کام ما تلخ بشه نه به اونا حالا اگ اونا اهمیت ندادن به خواسته هامون قضیه فرق میکنه به هرحال زنا و مرداباهم فرق میکنن
خب شما چرا بعداز۱۳سال بهش گفتیدچراهمون اول نگفتید که نه خودتون اذیت بشید نه همسرتون؟
بهش میگفتم بارها گفتم ولی انگار فقط برای اون یه چیز خودش رو میزد به اون راه منم بعد یکی دوسال به خودم قول دادم بی تفاوت باشم به اون مسئله در حالی که اذیت میشدم از نرسیدن به هدفم و دیگه هیچ شکایتی هم نکردم ولی خوشحال هم نبودم و کم کم همسرم دید من شکایتی نمیکنم و وقتی لزم میپرسید چرا ناراحتی منم میگفتم چیز مهمی نیست در حالی میدونست ته دلم چی میخوام بگم ،و واقعا دید یک زن خوشحال زندگیش رو با طراوت میکنه ، پس من رو به خواستم رسوند و من هم شدم همون دختر خوشحالی که بودم