خاطره خنده داریالطیفه خنده داربگین

یه روز یه مرده میخوره ب نرده بر می گرده

بی مزه هم خودتونید😂

ازی پیرمرده میپرسن بچه دوست داشتی انقدراوردی میگه نباباازطرزتهیش خوشم میومد

😅😅😅

هزینه عمل دماغ اینقدر سنگین شده😬☹️

پدر مادرا میخوان بچه‌دار بشن میگن :

دختر پسرش مهم نیست فقط دماغش سالم باشه 😂

خنده دار🤔

صبر کن بفکرم 😁

اها حالا یادم اومد 🤩

خب خب جونم بگه براتون 😃😇

هیچی ایسگاتون کردم 😐😂😂😂😂

ساقیم خیلی مشتیه🤣💎

سلامتیش صلوااات😇🍃

🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

من این تاپیکو ترک میکنم چون شوهرم خوابه آخرش از یواش خندیدن سکته میکنم 😂😂😂😂

من یه جوک تازه شنیدم خیلی خندیدم، میگم شاید شمام بخندید

زنای کورد یه شلواری دارن به اسم دَرپه، بعدش زنای پیر قدیمی تر به خاطر سرما یا نمیدونم عادته چیه گاهی دو سه تا درپه با هم میپوشیدن ، تا اینجا رو داشته باشین حالا جوکو تعریف کنم براتون

یه روز یه پیرزنه میره دکتر، مشکل پایین تنه داره، دکترم میگه شلوارتو دربیار، یکی رو میکشه پایین، دومی رو میکشه پایین، سومی رو میکشه پایین باز درپه پاشه، دکترم میگه ببخشید خانوم کو٭نتون توو صفحه ی چندشه؟ 

یه رو ی زنه میره پرنده فروشی میگه اقا این طوطی حرفم میزنه 

مرده میگه بله 

زنه میره پیش قفس میگه طوطی اگه من با ی مرد بیام خونه تو چی میگی

طوطی :میگم شوهرته

زن:اگه با دو تا مرد بیام چی؟

طوطی:میگم خرابی

زنه میگه:وا چ طوطی بی ادبی

مرده میگه برو فردا بیا

زنه فردا میاد میگه طوطی اگه بای. مرد بیام خونه یچ یمیگ؟

طوطی:میگم شوهرته

زنه:اگه با دو تا بیام چی!!

طوطی:میگم شوهر و داداشته

زنه:اگه با سه تا بیام چی

طوطی :میگم خرابی😂😂😂

زنه بازم میگه چ طوطی بی ادبی مرده میگه برو. یماه دیگه بیا 

.

.

.زنه میاد میره پیش طوطی میگه طوطوی اگه با ی مرد بیام چی‌یمیگه

طوطی:میگم شوهرته

زن:با دو تا بیام چی

طوطی میگم شوهر‌و داداشته

زن با سه تا بیام چی

طوطی میگم شوهر داداش و برادر وشوهرته

زن اگه با ده تا بیام چی

طوطی قاطی میکنه میگه اوستا هی میگم این خرابه هی تو میگی کار‌نداشته باش😂😂😂😂

یکی از اشناهامون واسه ی ازمایشی رفته بود ازمایشگاه اونجا از ی دختر خانمی خوشش اومده بود اون خانم اونجا کار میکرد انگار با ی نگاه عاشق شده بود خیلی دنبالش بوده و هی تحقیق و اینا متوجه شد ک دختره کسیو میخواد اینم ک میگفت من الا و بلا این دخترو باید بگیرم ی جوری ادرس اون پسره و پیدا میکنه و میره پیشش زیر اب دختر و میزنه بعد اون همه تحقیقات اطلاعات خوبی هم از دختره داشت خلاصه جوری میشه ک رابطه اون دوتا بهم میخوره دختره هم نمیدونس زیر سر کیه اصلا این طرف و نمیشناخت همش عشق یکطرفه بود 

بازم سر ی بهانه ای میره ازمایشگاه و موقع خون گرفتن ب عشقش اعتراف میکنه و واقعیتو میگه و میگه ک اون پسر ب دردت نمیخورد و من قسم میخورم خوشبختت کنم و بهم فرصت بده اینم فهنید ک همچی زیر سر اینه ی لبخند زد و گفت اجازه بده بعدش رفت و برگشت خون گرفت و ادرس رد و بلد شد وقتی پسره پاشد دختره بهش گفت اشغال تو همه زندگیمو گرفتی منم عوضش بنزین تزریق کردم تو رگت

پسره ترسید و هولکی شروع کردن ب دوییدن یعد یهو وسط ازمایشگاه افتاد اخه بنزین تموم کرده بود

هار هار هار🤣🤣🤣

بی مزه هم خودتونین