ما۶تاخواهروبرادریم ک ازبچگی پدرمونوازدست دادیم مادرم باکلی سختی ماروبزرگ کرد فقط ۲۸سالش بود
خلاصه خوب پیش رفت همه ازدواج کردیم تاخواهرکوچیکم زدبه سرش بایه پسره ک خانواده شری وبی آبرویی داشت ازدواج کرد ازنامزدی کتک خوردتاازدواج هرچیم میگفتیم ولش کن جداشو نمیشد خلاصه بچه دارشدوبچه ۳ساله ش بدجورلطمه خورد چون خواهرم طلاق گرفت وهفته یی یباربچه روپدرش میبرد نپرسین چی شده جواب نمیدم فقط آبروریزی بدی شد
وقتی شکایت کردیم کل فامیل ازمون دوری کردن حتی داداشمم نزدیکمون نمیومد
حتی دروهمسایه هم بااینکه میدونستن حق باماست اونام دور برواشتن
خلاصه خیلی سخت بود دوسال این دادگاه واون دادگاه اخرم بجایی نرسید وبیخیال شدیم چون کسی پشتمون نبود الان کلا بیخیال فامیل شدیم حتی عقدداداشمم بهشون نگفتیم بعدشوهرم هی میگه شماهابا عموهاو داییهات قهرین نزدیک هیچکدوم نمیرین مشگل دارین
بنظرتون این فامیلوبایدگذاشت روسرحلوا حلواکرد
خیلی ناراحتم ازبی احترامیاشون بعد۱۰سال خدابهم بچه دادهیچکدوم نیومدن کلا خیلیییی بی کسیم😔