مامانش واسه کادو منزل مبارکی برامون روشویی خرید باهم رفتیم البته چند تا مغازه رفتیم قیمتها گرون بود اونایی که من میپسندیدم آخر سر شوهرم یه مدل پسندید مامانشم تایید کرد منم به ناچار از بس مادرشوهرم غر میزد خسته شدیم خسته شدیم قبول کردم بچمم خسته شده بود حالا اورد خونه نصبش کرد اما دوسش ندارم به شوهرم گفتم باهام قهر کرد بدون صبونه گذاشت رفت