این عالیه. کارت اتفاقا به طلاق نمیرسه. ولی همین اعتماد بنفس خیلی کمکت می کنه تو زندگی مشترک. راستی درباره مسایل خصوصیت هم نگو. حتی باردار شدی بذار شوهرت بگه. نذار حس کنن باهاشون بدی فقط حس کنن خجالتی هستی و اهل زیاد گرم گرفتن نیستی الکی😉
یه زن عمو دارم اول که عقد کرده بودن دقیقا همینا که میگن زیاد صمیمی نشو اخمو نباش ولی کمتر همکلام شو ... همینارو انجام میداد کلی حرف پشت سرش میزدن مامانم و زن عموهام که خودشو میگیره صمیمی نمیشه اینا
درحالی که خیلی دختر خوبیه فقط اونجوری نیست که بشینه توضیح بده یا غیبت کنه مثل بقیه.. کار هم موقع سفره کمک میکرد
اولش پشتش حرف زدن ولی الان کسی کاری به کارش نداره😲 حتی باردار شد هیچکس نفهمید بعدش یه روز تو فامیل گفتن بچشون بدنیا اومد
اصن مامانبزرگم خیلی احترام اونو نگرمیداره و دخالتم جرئت نداره کنه😐درحالیکه هنوزم مامانم اینارو اذیت میکنه
شوخی کردم بابا.
حوصله تایپ ندارم آخه. کاش میسد وویس داد.
من از خ اهر شوهرا و جاریهام خوشگلترم. حالا اد از آرایشگر محلشون بگیر تا مادرشوهرای خواهر شوهرام به این موضوع اشاره می کردن. حساس شد.
بعد مثلا کلید خونه بقیه پسراشو داشت من نمی دادم سر این کلا دوران بارداری بلاکم کرد. خخ
طعنه میزد و...وسط جمع با پدرشوهرم یهو مقایسه می کردن با بقیه جاریا
استراحت مطلق بودم آزمایش امینوسنتز دادم به شوهرم گفتم نگو ولی گفته بود .اونم رفته بود به همه گفته بود این بچه ش عقب مونده است سقط کرده. یعنی سرایدار ساختمونمون هم دیگه متوجه شده بود تو اون یه سال می گفت مادرشوهرت چرا اینقدر باهات بده...
جلوی من خیلی قربون صدقه دختراش میرفت جواب سلام منو ولی نمیداد
یه جورایی می خواستن مثلا رامم کنن. این بود که قطع رابطه کردم خلاص. روزی چند بار می گم خدایا شکرت آخیییش راحت شدم🤣😎🙄
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
