مامانم رفته بود بیرون چندماهع یه کار کوچیک ازش میخوام ولی بخاطر وسواس بودنش انجام نمیده تو خیلی از این کارا اینطوره منم اعصابم خورد میشه بعد بهش گفتم چرا این کارو نکردی و پس میکنی هی میگی امروژ فردا اونم بهم فش داد(عادتشه)بعد من دیدم یه وسیله برام خریده پشیمون شدم که چرا گفتم اون حرفارو
از دلش دربیار
به مادر هیچوقت چیزی نگو
عزیزم کاری نداره که
برو از دلش دربیار
اینو گفتی یاد ی چیزی افتادم.من تا الان ک ۲۰سالمه تو بدترین دعواهام ن ب مامانم فحش دادم ن بی احترامی کردم.فقط یبار ۹سالم بود بهم گفت برات کیک تولد بگیر گفت نه.منم ازدهنم در رفت گفتم 😐😐😐😐شتر😑😑😑😑عاقا خودمم‌موندم چطور این حرفو زدم.مامانمم اینطوری😒😒😒😒😒ولی خوب از خجالتم در اومد فرداش کیکم خرید🤣🤣🤣🤣
میشه واضح تر بگی؟؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
