من تقریبا میتونم بگم هیچکاری برامون نکردن یه جاهایی به خودم میگم خب خودت خواستی دیگه میتونستی یه نه بگی به شوهرت و بزاری برات تلاش کنن اما شوهرمو دوست دارم و سعیشو واسه زندگیمون داره میکنه اما خونواده ش انگار از ما همش توقع دارن ما خیلی جاها لنگیم الان البته پدر خودمم ک باهام قطع رابطه س و چندسالی هست که جدا شدن و خودش زندگیش جداست اونم بهمون کمکی نکرد ولی مادرم چرا یه جاهایی واقعا هوامونو داره در حد توانش