2737
2734
عنوان

شعر

29 بازدید | 0 پست

من را درون کافه با سیگار می بینی

غمگینترم از حال این لبخند تزئینی

سیگار و چایی نه فقط شعر جدیدت را

با بغض هایت روی میزی کهنه می چینی

می خندم و می خندی و یک کافه می خندد

هرچند در چشمان من شادی نمی بینی

تلخ است لبخند کسی که غصه دارد

تلخی چایی را نخواهد برد شیرینی

از عشق می گوییم و از داغی هر بوسه

با اعتقادات کمی تا قسمتی دینی

از کیچ های زندگی از بار هستی مان

از اینکه پشت پنجره باران سنگینی

می زد به گوش شهر هی سیلی و هی سیلی

زدم به هر چه شک به هر چه بد بینی

من در خیابان گریه خواهم کرد فکرت را

در خانه روی مبل داری فیلم میبینی

عمری پای تو نشستم که منو حالا ببینی ، تو مثل کوهی که باید منو از بالا ببینی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687