سلام بچه ها
من بعصی موقع ها خیلی حرص میخورم از دست برادر و شوهرم وجاریم.بیشترشم میریزم تو خودم و کلی اعصاب خودمو خورد میکنم و این باعث میشه با شوهرم بد رفتار کنم و اونم هی میپرسه چی شده چرا نارحتی منم فقط بهش میگم هیچی
حرص میخورم از این ک این همه شانس دارن و بعضی موقع ی کارایی میکنن اما بازم عزیزم.حرص میخورم ک همه انتظار دارن من خوبه باشم.من کوتاه بیام.من ببخشم .من زنگ بزنم و میبینن رفتار اونا اشتباه هستش بازم عزیزن.منم به خاطر مادر شوهرم و پدرشوهرم هیچی نمیگم چون برام عزیزن و مهربونن اما گاهی احساس میکنم با این همه اونا خیلی عزیزترن براش ب خصوص مادر شوهرم.کلی پول دارنا اما از این آدمایی هستن ک همش ناله ان و خودشون و مظلوم و پر از مشکل نشون میدن.اما من همچین ادمی نیستم کلی هم مشکل داشته باشم و مریض باشم اصلا ب مادر شوهرم نمیگم ک نارحت شه اما جاریم تا سر شوهرش درد میگیره زنگ میزنه ب مادر شوهرم.اونم همش نارحتی میکنه براشون.دوست ندارم اینقدر حرص بخورم هی میگم بی خیال مهم نباشه برات ولی باز نمیتونم.چیکار کنم