باخونوادش به مشکل برخوردم...بهم بی احترامی شد..مادرش البته..همیشه بی احترامی میکنه..منم میخوام نرم دیگه اونجا.رفت و آمدو کمترش کنم...تویه کوچه زندگی میکنیم..به شوهرمم گفتم خودت میخوای بری برو.الان جاریم که عقده از شهرشون اومده اینجا مادرشوهرمم شوهرم رفته اونجا تورو افتاده گفته شمام میاید شام اون گفته نه..البته بهم پیام دادگفتم نه نمیام..الان باناراحتی گفت الان همشون اونجان من باید اینجا باشم.دلم براش سوخت گفتم ازبس ازمون خوششون میاد مابریم؟داداشت که مامیریم میره اتاق بالا.خواهرتم که میریم سریع پامیشه میره خونشون..باباتم که خودشو به خواب میزنه مادرتم که همش گوشه کنایه..حالاازمن خوششون نمیاد بخاطر تو نباید بود همش اینجوری رفتار کنن..این نشون میده توام برای کسی جزخودم مهم نیسی..هیچی نگفت اما من دارم توخودم بخاطرش میسوزم..چیکار کنم؟تودوراهی موندم
برای سلامتی و تعجیل ظهور آقامون...حضرت عشق.... مهدی فاطمه صلوات.....شمایی که میخونی..🤨 تویی که دعات میگیره و ما خونه خریدیم از دعای خیرت،واسه سلامتی پسرم هم دعا کن😔
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
کار خوبی کردی نرفتی ، هر کس خودش باید به خودش احترام بزاره تا بقیه هم حواسشون باشه ، میتونی فردا یه سر بری جاریتو ببینی اگه واقعا لازمه ، شوهرتم باید خودش متوجه کارشون باشه
چی بگم ... شما از اول میدونستید مادرش مخالف شماس؟ قبل ازدواج
مخالف من نبود..خواهرشوهرم همکلاسیم بود..از بس بامن دعواش شد مادرشوهرمم پرمیکرد...من از چشم همشون افتادم...همیشه بدگویی منو پیش مادرش میکنه..حتی همین جریان آخری زیر سر اونه...خدا میدونه باهام چیکار کردن
برای سلامتی و تعجیل ظهور آقامون...حضرت عشق.... مهدی فاطمه صلوات.....شمایی که میخونی..🤨 تویی که دعات میگیره و ما خونه خریدیم از دعای خیرت،واسه سلامتی پسرم هم دعا کن😔