2737
2739

رفتم میوه اوردم وقتی داشتم میومدم سرش تو گوشی بود یه لحظه دیدم داره پست میزاره اصلا به روش نیاوردم فقط خیلی خندم گرفت و کنجکاو شدم بدونم کدوم کار بر هست😂😂😂

الان اگه میبینیم زن داداش دوستت دارم

آقایون درخواست ندین🤫تو با قلب ویرانه من چه کردی؟💔 نابودم کردی دیگه هیچی خوشحالم نمیکنه تو ب بچت هم خیانت کردی چون یه مادر شاد و خوشحال و با روحیه رو ازش گرفتی و یه مادر افسرده با حال بد بهش دادی....ازت نمیگذرم از همه زنای متاهلی که میدونستن زن داره ولی  بازم باهاش بودن و خام حرفای قشنگش شدن ...توروخدا برای حال دل خرابم دعا کنید😔


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
2740
من زنداداشتم

اتفاقا زنداداشم پسر بارداره و احتمالا بزاره کیان😀😅😂🤣

آقایون درخواست ندین🤫تو با قلب ویرانه من چه کردی؟💔 نابودم کردی دیگه هیچی خوشحالم نمیکنه تو ب بچت هم خیانت کردی چون یه مادر شاد و خوشحال و با روحیه رو ازش گرفتی و یه مادر افسرده با حال بد بهش دادی....ازت نمیگذرم از همه زنای متاهلی که میدونستن زن داره ولی  بازم باهاش بودن و خام حرفای قشنگش شدن ...توروخدا برای حال دل خرابم دعا کنید😔
فرنگیس جون خودتی ؟ 😍

😂😂😂

آقایون درخواست ندین🤫تو با قلب ویرانه من چه کردی؟💔 نابودم کردی دیگه هیچی خوشحالم نمیکنه تو ب بچت هم خیانت کردی چون یه مادر شاد و خوشحال و با روحیه رو ازش گرفتی و یه مادر افسرده با حال بد بهش دادی....ازت نمیگذرم از همه زنای متاهلی که میدونستن زن داره ولی  بازم باهاش بودن و خام حرفای قشنگش شدن ...توروخدا برای حال دل خرابم دعا کنید😔

الکی نگو .کی میوه آوردی تنبل؟؟؟

خدایا مارا به غصه های معمولی مان برگردان...به قسط های عقب افتاده ،ترافیک های طولانی،خیابان های شلوغ، دغدغه های زیاد،هدف های سخت،خستگی های مفرط...به همان روزها که همدیگر را قضاوت میکردیم وبه قضاوت های هم توجهی نمی کردیم.به همان روزها که دنیا اینقدر آلوده نبود،که آلوده بود وحاد نبود ،که آلوده  بود واز آلودگیش نمی مردیم...که دلواپس حال عزیزانمان  بودیم نه جانشان !ما را برگردان به روزهایی که سلامتی اینقدر گریز پا نبود ،که میشد لابه لای همین مشکلات و دغدغه های ریز ودرشت،با خیالی آسوده فنجانی  برداشت ،چایی ریخت ...کنار پنجره ای ایستادودر کمال اطمینان و آرامش نفسی عمیق کشید .که می شد کسی را به آغوش کشید وآرام شد .میشد دستان کسی را گرفت وبدون هراس تمام شهر را قدم زد وغصه ها و درد ها را فراموش کرد .دلمان لک زده برای یک آغوش، یک لبخند ،یک خیال تخت...دلمان لک زده برای یک زندگی آرام و معمولی ...خدایا در آغوشمان بگیر که خسته ایم ...خودت حال زمین را خوب کن 
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز