من خیلی حساسم شب ک دیر امد خونه و یه قول مهم داده بود ک زد زیرش و واقعااااا باعصاب داغون خوابیدم.صبح پاشدم کارد رو تو سفره جا گذاشته سفره پاره شده.دو روزه میگم پنیر بگیریادش رفته تخم مرغ ابپز درست کرده نخورده رفته بیرون منم دوست ندارم وقتیم سرد شدخودش دیگ نمیخوره😒 باید بندازم اصرافه😕رفتم تو حیاط لباسایی ک مال مهمونیه پوشیده رفته بیرون گذاشته تو حیاط اصلاااااا مواظب رخت ولباساش تواین گرونی نیست😔خیلی بیفکریای دیگ ...خیلی عصبیم استرس زایمانمو دارم اینم اینجوری میکنه هیچ انرژی دیگ برای کارای خونه ندارم از بس بهم ریختم😔
هورمونات بهم ریخته گلی
انگار بچه داری میکنیم به جای شوهر داری 🙄
چرا خودتو اذیت میکنی
اینقدر حساس نباش اینا چیزای کوچیکیه احتمالا هم از قصد نکرده دیگه
الان با این ک گوشیش شارژ داره .خاموشه.نمیگه من دردم بگیره .اینجا هیچ کس رو ندارم ب دادم برسه😭😭😭😭😭😭
منم بازحقوق گرفته بهم پول نمیده بایدهمیشه صدبار بگم تابده ازصبح همش میگم زنگ بزنم فحشش بدم
عزیزم حساس شدی
منم بعضی وقتا اینجوری میشم. هی چیزای کوچیک رو هم پیش میاد اعصاب آدمو خرد میکنه. یکم بشین به چیزی فکر نکن. موزیک بذار واسه خودت درونتو آروم کن. با خودت بگو اونم شرایطش این شده. کار پیش اومده مجبور شده زود بره تخم مرغ نتونسته بخوره. مثبت نگاه کن
بعدا هم با زبون خوش بدون قهر و دعوا همین حرفا رو بهش بگو. که بیشتر حواسشو جمع کنه. لباساشو مراقبت کنه. غذا اسراف نشه و این حرفا. حتما بگو بهش که نمونه رو دلت ولی با لحن خوب و با ارامش
میدونی دلم میسوزه من برای اون همه کاری میکنم از خودم حتی میگذرم من خونه بابام کم و کسر نداشتم الان بخاطرش ک نخواد ۱۰ ملیون پول نده ب بیمارستان خصوصی برای سزارین حاضر شدم برم بیمارستان دولتی اونم احتمال زیاد طبیعی...😔چرا اون این کارای کوچیک رو برای اعصاب من نمیکنه وقتی میدونه من انقد فشار رومه اینجا توشهر غریب ک هیچکس رو ندارم.دکترر بهم گفت باید استراحت کنی ولی من نرفتم خونه مامانم وایسادم تو تونم با بدبختی کارامو کردم ک این اقا اوارا نباشه انوخت...امروز میخاستم برم خونه مامانم تا چندوقت نیام اصا
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
15 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
