پدرشوهرم خیلی ایراد میگیره. مثلا از لباس غذا هرجی فکر کنید کلا خیلی تو کار زناس. چندبارم از کارای مادرشوهرم ایراد گرفته. منم ناراحت میشم از دستش و به شوهرم گفتم بابات نباید جلو بقیه به مادرت ایراد بگیره اگرم چیزی هست وقتی خودشون دوتایی هستن به مامانت بگه. تا همین هفته مادرشوهرم کار داشت و دیر رسیده بودن خونه و شام نداشتن .بگم که پدرشوهرمم به شام و ناهار حساسه که باید حتما بپزه مادرشوهرم و الکی سمبل نکنه. خلاصه مادرشوهرم گفت شام نپختم و شما چی دارید.شوهرمم اومد گفت مامانم منو کارداره الانم وقت شامه و چیزی نپخته.غذاتو بردار بریم خونه بابام. منم خب نمیخواستم اول برم گفتم براشون غذا ببر. بعد گفت بچه رو یه مدته ندیدن پاشو بریم. بعد غذامو بردلشتم رفتم. پدرشوهرم هنوز نخورده همون ایرادا که از مادرشوهرم میگرفت به من میگرفت به غذام یا چیزای دیگه . من بخاطر بزرگتر بودن چیزی نگفتم. از اول تا اخرم تو گوشیش بود و محل نمیداد. ولی فرداش شوهرم به مامانش گفته رفتار بابا خیلی زشته ازون غذا خوردمنم ازون روز نرفتم خونشون. پدرشوهرم دیروز به شوهرم گفته زنت قهره؟ والا هر کی بود هم قهر میکرد ولی قهر نکردم کار داشتم نرفتم خونشون. رفتارش خیلی زشته. اصلا خوشم نمیاد ولی خب شوهرم به مامانش گفته کارای باباشو. منم کشش ندادم. حالا مادرشوهرمم یه جوری بود. دیشب دیدمش.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.