چند وقت پیش سریال بانوی عمارت میداد منم نشسته بودم داشتم نگاه می کردم شوهرم گفت میدونستی مرداتوبهشت یه عالمه زن دارن منظورش حوری بود به من گفت باهووهات چجوری می خوایی کناربیایی منم گفتم کودوم هوو من دم در بهشت شرط میکنم من فقط زنت باشم اگه قبول کردی که کردی وگرنه قحط مرد که نیست میرم بایه مرددیگه عروسی می کنم اونم حدیث گفت چرا توبهشت هرمزد دوتازن زمینی داره پس قحط مرده😂😂😂منم اینطوری نگاش کردم😡😡😡😡😡😡😠بعد گفتم اشکالی ندارد حوری مردسفارش میدم خدابرام درست کنه از اون خوشگل قد بلند جیگراش چهارشونه خوشتیپ خوش هیکل بعد همینطورداشتم می گفتم وچشمم به تلویزیون بود یه دفعه چشمم افتاد بهش قیافش صورتی شده بود رگاش بادکرده بود😂😂🤣🤣😁باورتون نمیشه صدای نفس کشیدنشومیشنیدم🤣🤣🤣برگشت گفت تو خیلی غلط می کنی حوری مردسفارش بدی معلوم بود داشت میسوخت😏😏😏😏😏😏منم میشم با بود😁😁😁😁برگشت گفت نخند منم میشم بازترشدن🤣🤣🤣😂گفت نیشتوببند😡😲بعدپاشدرفت تاچندروزباهام سرسنگینی بود😁😁بعدمیگن زناحسودن خودشون حسودترند😏😏😑اینقدرحالش میده اذیتش می کنم آخرش باید برم منت کشی چه میشه کرد😁😁😁😁😁🤣🤣🤣🤣😂