مادر شوهرم داره میاد طبقه پایین ما.با هم.خوبیم ولی هر روز خدا میاد بالا.یا اینکه رفت و امد هامونو کنترل میکنه.یا از خودش تصمیم میگیره کی بیاد کی نیاد یعنی در کل اگه بیاد چیزی مثل حریم شخصی نداریم ما.
نمیدونم چیکار کنم کلا.
مادر شوهرم خونش ساختمون بقلی هست.جاریم خونه خربده داره میره پدر شوهرم اینا میان خونه جاریم اینا.درسته با جاریم نمیتونستیم با هم کنار بیایم.ولی در کل حس خوبی به اومدن مادر شوهرم ندارم
خدا بدادت برسه
خدا بهت رحم کنه چه جوری با فامیل شوهر تو یه خونه ای
بدتر شد شما باید میرفتین
والله چند صد کیلومتر دورتر پاتکشون تا اینجا میرسه چ برسه اینقدر نزدیک....من یه خیابون بودیم یکسال پیشم بود پای خانوادم و برید از خونم....خونمون تو شیشه کرد،رو نده گلم...
الهی شما هم زودتر خونه بخرین
عزیزم در اتاقا قفل کن سعی کن سرد خودت نشون بدی فک کن غریبه
از الان حساس نباش
و سعی کن طبق برنامه زندکی خودت پیش بری حرف اونو فقط بشنو نشنیده بگیر
و سعی کن تا جایی میشه نگی کجا میری
بخاطر اون میاد مهمونی دورهمی لغو نکن..
به نظرم همه ش بستگی به مدیریت خودت داره
منم با جاری و خواهر شوهرم تو یه ساختمان مادرشوهرم یه کوچه فاصله س تو خیابان اصلی از پتجره بخواد میتونخ ببینه من کدوم مفازه میرم خرید میکنم
چقدر اینا اونا شد گیج شدم اول صبحی😌
دیگه کاری که شده پس از همون اول حد و حدود رو مشخص کن برا اونا وهمسرت
والا من دورم ازشون باز کاراشون روی اعصابم هست چند ماه تحملشون کردم برام مثله عذاب بود
وای به حال شما که کنارشون هم هستید
من با مادر شوهرم زندگی میکنم مریض از نگهداری میکنم سعی میکنم به همه خوش بین باشم جاریم خیلی بده بخدا من همیشه خوبی میکنم اما اون همیشه اذیتم میکنه اونا جدان ولی میاد هروز دوبار ب مادر شوهرم سر بزن خیلی اذیتم میکنه 😔
از همون اول رفت و آمد نکن
بچه ها رو نفرست
صدات کردن واسه شام و ناها ر بهونه بیار
کم کن رابطه رو تا زیاد اذیت نشی
