واس خالم خواستگار اومد. قیافش خوب بود...
به خالم گف جهیزیه باخودته(تو فامیل ما بیشترش با پسره)
خونه رم خودت اجاره میکنی.
بجز طلا همه چیوو خودتون درس کنین. خرجشو بدین.
چون من قیافم خوبه و خوشگلم. از سرتم زیادم...
خالم اومد اعتراض کرد..
بابام قبل اینکه داییم بلند شده، بلند شد پسره رو انداخت بیرون...
یادش بخیر. الان که سه سا گلذشته باز میگیم
به پسره میخندیم..
مادرشم از اون فیس و افاده ای ها بوداا