2737
2739
عنوان

مجردا بياين از خواستگاراى عجيب غريبتون بگيد بخنديم😂😐

| مشاهده متن کامل بحث + 373165 بازدید | 2028 پست
😂😂😂😂اين كه خوبه يكى اومد بود خونمون به مامان من هى ميگفت مامان😐😐😐😂😂😂

😂😂😂😂😂

مامانت بهش میگفت یامان😂😂

تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام دوست میدارم                                            تورا به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام دوست میدارم                                            برای خاطر عطر نان گرم وبرفی که اب میشود و برای نخستین گناه                                           تورا به خاطر دوست داشتن دوست میدارم        تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم    دوست میدارم    
آره واقعا منم خواستگار بی شخصیت مثل این خواستگار تو داشتم فکرکن نزدیک ساعت ۱ شب مادر زنگ گفت فردا ظه ...

وااای چقدر بی شخصیت..اینا کجا بزرگ شدن اخه

 یبار یه خواستگار زنگ زد خونمون قرار گذاشت واسه فرداش ک بیان ی ساعت بعد باز زنگ زد گفت ببخشید پلاک خونتون چند بود؟ما الان میخوایم راه بیفتیم دیگه. مامانم گفت مگه فردا قرار نشد تشریف بیارین؟گفت عهههه شمایین؟شماره رو اشتباه گرفتم😐

والا اونایی که رلن بنظرم کار خوبی میکنن چون دختر پسر همو انتخاب میکنن و دیگ لازم نی مثه ما چهارتا ادم قراضه راه بدن خونه

🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم🌹
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



تازه پسره هیچی نداشت خودخانواده پسر هم مستاجربودن اینهمه کلاس گذاشتن یادم رفت قدم هم پرسیدمیگفت قددخ ...

😂😂😂😂🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

كارِ خدا نشد نداره😍🤲
2731

این مربوط به خواستگاری برای برادرمه 

یه واسطه دختری رو معرفی کرده بود آدرس دادن رفتیم خواستگاری خداییش خیلی دختره خوب و خوشگل و خانم همه چی تموم تحصیلکردا و.... بود 

آخرای جلسه خواستگاری حرف از معرف افتاد مامانم گفت خانم فلانی شما رو معرفی کردن و.... اصلا یارو رو نمی شناخت 🤔 هی مامانم نشونه داد نشناخت که نشناخت مامانم همونجا زنگ زد به معرف که با مادر دختره صحبت کنن همو نشناختن😁😁😁

بعد کلی حرف متوجه شدیم اشتباه اومدیم 🤣🤣�

اسم کوچه اینا یوسفی بود کوچه بغلی یوسفی تبار 🙄🙄🙄

خیلی بد شد 😑😑😑

مامان خواستگاره اومد نشست تو خونه ما و نه گذاشت نه برداشت به مامانم گفت باباش ( یعنی بابای من) مال و ...

😳😳😳ینی اومده همچین حرفی زده بعد شما بش میوه و چایی هم دادید🙄😳

الله اکبر از این همه متانت

من یدونه داشتم فوتبالیست بود البته دیگه کناره گیری کرده بود( چون سنی بودن‌بابام گفت نه)

یدونه بود بدون پسره اومده بودن اول بابام خیلی بدش اومد میگفت مگه اومدن جنس بخرن

یکی دیگه بود آتش نشان بود اونم‌بابام نذاشت بخاطر شغلش

یکی هم بود خیلی پولدار بودن آهن فروش بود، ولی بینهایت مذهبی انقد که چشمای مامانش فقط معلوم بود از زیر چادر ،

یکی دیگه هم بود اومد باهام حرف بزنه گفت من طلبه ام، البته با کت شلوار بودا، قیافه من دیدنی بود اون لحظه گفتم یه نگاه به من بنداز میخوره به من زن مناسبی برای یه طلبه باشم؟؟؟؟ گفت اگه حجاب برتر( منظورش چادر بود) انتخاب کنید چرا که نه

 نمیدونم چرا انقد خواستگار مذهبی معرفی میکردن به من، ما اصلا مذهبی نبودیم خودمون، فقط بابام آدم شناخته شده و معتبری بود

( من دیر ازدواج‌کردم ۲۹ تازه عقد کردم، فکر نکنید تحفه ای چیزی بودم که زیاد بودن، مدت مجرد بودنم‌زیاد بوده)


خدایا شکرت، معجزه ات تمام زندگی منه 🌹🌹🌹
2740

عجیب ترینش این بود مجرد که بودم یه پسری که توی محلمون بود تقریبا هر روز صبح توی یه ساعت مشخصی اونو میدیدم (خودمم شاغل بودم) و راه خونه تا ایستگاه اتوبوسومون یکی بود و یک‌طرفه دوسش داشتم ولی هییییییچ وقت جرات نکردم مثل دخترای امروزی نخ بدم بهش. اونهم خیلی پسر باحجب و حیایی بود اصلا به روم نگاه نمیکرد مگر چند بار. همون موقع ها خانمی از همسایه روبروییمون ادرس یه دختر خانم چادری باحجب و حیا میخواستن که ایشون هم منو معرفی کرده بودن و همون جلسه اول عکس پسرشو هم اورده بود. تمام مشخصات و محل کارش و... به اون شخصی میخورد که توی دلم دوسش داشتم ولی عکسش اصلا شبیهش نبود چون ادمای ساده و خاکی بودن عکس جدید برای دامادی نداشتن مثلا عکس یه پسر ۱۶ _ ۱۷ ساله بود. توی دلم اشوبی بود که خدایا این همون ادمه؟ فردای خواستگاری هم باز دیدمش باز جرات نکردم بپرسم که مادر شما اومدن خواستگاریم؟ که حماقت کردم و خواستگاریشونو رد کردم.(اون زمونا بینیم زیاد باد داشت😪). تقریبا بعد دو سال که خودمم ازدواج کرده بودم وقتی با همسرم خونه مادرم رفته بودیم همون پسریو کا قبلا دوسش داشتمو دیدم که از خونه همسایمون با یه خانم جوان بیرون اومدن. بلهههههه بعد جواب منفی من همسایمون برادرزاده خودشو به این اقا داده بودن و سالهاست که خودمو با حماقتی که کردم ارررووووم می‌کنم و میگم حتما قسمت هم نبودیم. شما بودین چه حالی میشدین؟

من الان متاهلم مجردبودم خواستگارام بدنبودن یکی مامانش  اعتمادبه نفس داشت پسرش شاگردنونوای بودبع ...

😂😂😂

من غش کردم😂😂

تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام دوست میدارم                                            تورا به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام دوست میدارم                                            برای خاطر عطر نان گرم وبرفی که اب میشود و برای نخستین گناه                                           تورا به خاطر دوست داشتن دوست میدارم        تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم    دوست میدارم    
وااای چقدر بی شخصیت..اینا کجا بزرگ شدن اخه  یبار یه خواستگار زنگ زد خونمون قرار گذاشت واسه فرد ...

خاک تو مخشون😂😂😂😂 والا شانس ما این عتیقه ها نصیبمون میشه 

من خودم دوستی قبول ندارم ولی از این به بعد پسری پیشنهاد آشنایی داد میگم زیر نظر خانواده ها باید آشنا بشیم اینجوری نه‌ گولت میزنه نه کار یواشکی انجام میدیم

💕خداجونم بغلم کن به آغوشت محتاجم💕     تایپ  و تحقیق؛ دانلود مقاله و پاورپوینت با کمترین قیمت انجام میدم
من از اینایی ک وقتی ردشون میکنی میان میگن سنت داره میره بالا و غیره خیلی بدم میاد🙄😒خب لامصب اکر می ...

چقدر كيف ميده اينجورييبى

الان مناهلى؟ با كى ازدواج كردى؟

كارِ خدا نشد نداره😍🤲
آره بخدا اصلا هیچکدومشون به اینکه دختر خوب و قانعی هستی نگاه نمیکنن وقتی میگی با پسر بیاد بهونه میا ...

من تجربه برام ثابت کرده ک کسی ک بهش میگی با پسرش بیاد و نمیاد ی ریگی ب کفششه،یا پسرش راضی نیست یا کلا محض تفریحه :/

من کلا با سنتی مخالفم دوست ندارم میان میشینن مثل مجسمه نگاه میکنن آدمو کلی سوال الکی میپرسن تهشم نمیفهمی پسره چیه و چیکارس...

یه مورد داشتم مادر طرف اومد خونمون گفت پسرم دم دره بیاد دم در ببینتت مامانم گفت خب تشریف بیارن داخل گفت نه حوصله نداره ماشینشو پارک کنه 😂😂😂

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز