من شوهرم پلیسه این داستان هم واقعیه گفتم براتون تعریف کنم شما هم اگه داستانی دارید بگید 🌷🌷🌷
چند وقت پیش یه پرونده مال ۱۰سال پیش باز شد که مربوط به اقایی میشد که ازخونه رفته بود و دیگه برنگشته بود پلیس سرنخایی پیدا میکنه که میبینه پسرعموش و دوستش توی ماجرای غیب شدن پسر دست داشته بعد از۲ماه پرس و جو دوستش اعتراف به قتل کرده بود ولی پسرعموش نه ! بعد پلیس میاد پسر عمو رو چشم بسته میبره سرمحل جنایت شوهرم میگفت از تو خاکی میبردیمش پاهاشومیکشید زمین میدونست میخان کجا ببرنش اخه این قاتلا فوق العاده باهوشن و ذهنشون فعاله ، با کمک شهرداری ۲متر زمین رومیکنن جنازه رو حالت نشسته که زانوهاش توبغلش جمع شده پیدا میکنن شوهرم گفت استخوناش همون حالت بود لباساش هم همونایی بوده که ازخونه اومده بیرون و دیگه برنگشته