عروس همسایمون سر هیچی ی اختلاف خونه رو ترک کرده و رفته حالا بماند الان شکایت کرده ومهریه میخواد دو تا بچه داره ۷ ساله و ۱۸ ماهه که با مادر شوهرش که همسایه رو به روی ما هستن میمونه مادر پسره پیره و گوشش سنگین هست چند روز پیش صدای گریه بچه کوچکه میامدم طاقت نیاوردم رفتم در خونشون دیدم افتاده سرش خورده به میز عسلی یکم بچه رو گرفتم آرومش کردم دختر بیچاره هم فقط نگاه میکرد ،امروز صبح باز دیدم چنان صدای جیع و داد میاد بعد دیدم تو راه پله هستن میخوان برن بیمارستان اون بچه کوچک هم فریاد میزد فهمیدم سماور داغ رو از شیرش گرفته کشیده سمت خودش کتری داع ریخته سرو روی بچه چنان زجه میزد بچه