امروز یکی از دوستام پیام داده بعد دو سال .... که آره تو خیلی خوشبختی خوش به حالت...کوفتت بشه....هم شوهر کردی هم از ایران رفتی...
گفتم نمیفهمی که ممکنه دلتنگ خونوادم باشم....
نه آدم پولداری م نه اتفاقا خیلی شادم....
اتفاقا به شدت دارم خود خوری میکنم چون نتونستم کار پیدا کنم به شدت عصبی م.... حقوق همسرم واقعا کافی نیست....اینجا اینجوریه که هر دو نفر باید کار کنن. دوستام همه سر کار میرن و موفقن... حالم داره بد میشه...انگیزه ندارم...اینم از حسودی این آدم.... این آدم خودش پزشکه...زيباست.... وضع مالی خیلی خوبی داره.... فقط ازدواج نکرده. سنی م نداره ۳۰ سالشه... من به اون حسادت میکنم که مستقل و موفقه...اون به من.... بگید چیکار کنم؟ در مقابل این آدما چه عکس العملی نشون بدم؟؟؟ و چطور انگیزه ی خودمو زیاد کنم؟