ب نامزدم ب خاطر خيانتش بهش يه فرصت ديگه دادم ولي هر چند وقت يه بار اعصابم بهم ميريزه از اينكه باهاش خوبم عصبي ميشم و كلي به روش ميارم كه چ بدي در حقم كرده ديشب بهش گفتم نميخوام اصلا فردا ببينمت صبح فقط پيام داد بدون دوستت دارم ديگه جوابش ندادم ظهر پيام داد گفت خواهرمو زن داداشم كرونا دارن كسي خونه نيست تو براشون اب هويج ميگيري ؟ گفتم باشه ولي من خونتون نميام نميخوام ببينمت خواستي بيار اينجا خونمون براشون ميگيرم ببر بعد گفت زنگ هم بزن بهشون حالشون بپرس بهشون هم بگو اب هويج ميارم منم زنگ زدم ولي هويجا رو نياورد تا عصر لفتش داد منم عصبي بودم كه چرا نمياري دير شده كه گفت مامانم گفته بيار اينجا ب غزل هم بگو بياد اينجا كمك بده گفت منم ميدونستم نميايي گفتم كار داري ... حالا به منم خبر نداده بود منم گفتم آبرومو بردي من ب همه گفتم من براتون ميارم حالا پشتم حرف در ميارن كه نيومد كمك بده فلان كرد نامزدمم عصبي شد گفت از صبح تا حالا دعوا داري باهام هي هم ميگي نميخوام ببينمت ميخواي آبروت نره بيا تا ببرمت عقب ماشين سوار شو منو هم نبين
منم فقط بهش گفتم نميبخشمت تا اخر عمرم
اونم گفت باشه ولي من اونقد خوبي ميكنم كه ببخشي
ديگه جوابش ندادم الان حس ميكنم كارم منطقي نبود اونم ديگه پيامي نداد
نميدونم چيكار كنم چي بگم بهش يا ول كنم خودش پيام بده
دوستش دارم ولي وقتي ب ياد كارش مبفتم ازش متنفر ميشم نميتونمم ول كنم
موندم چيكار كنم