الهی قربونش برم خیلی صداش غمگین بود بغض داشت،دو ساله که با بابام رابطه نداره مشکل زنان داره خونریزی های شدید و طولانی مدت و دیابت داره باید رحمشو بردارن ولی فعلا شرایطش جور نیست از اون طرف بابام مراعات حالشو نمیکنه مامانم میگه بابات حق داره مرده نیاز داره.....بابام خیلی بداخلاق شده ظرف میشکنه و خرجی به مامانم نمیده، مامانم میگه بهش گفتم زن بگیر....اخ خدا چقدر ما زنا مظلوم و بدبختیم حالا اگه بر عکس بود مامانم مثل پروانه دورش میچرخید