دیروووز خونه پدرشوهرم بودم بحث وضع مالی و این حرفاا بود من گفتم حقوق هاا دیگه بخور نمیر شده هیچ پیشرفتی وجود نداره حالا من این حرف راجب همه زدم بعد پدرشوهرم بهش برخورد گفت خدات رو شکر کن همین کارم شوهرت داره.اگر تو بخور نمیر زندگی میکنی ما چی بگیم!!😬آخر سر خداحافظی کردم خودشو سرگرم کرد جواب نداد😥واقعآا خسته شدم فکر میکنن چون مثل بقیه بچه هاش اه ناله نمیکنیم وضعمون عالیه😣
همشون همینن بابا
اینم بگم هر موقع دختراش مینالن از بی پولی میگه اره زندگی سخت شده تا من حرف میزنم تند موضع میگیرن
بعضیا انقد ب کارمندی مینازن انگار بهترین شغل دنیاست
پدر شوهرت هم فک میکنه چون یه پسر کارمند بهت تحویل داده دیگه حق حرف زدن نداری
جفتتون حرف بدی نزدین
پدرشوهرت اینطوری برداشت کرده که پول پسرت درندبخورنمیره وناراحت شده بیشترتوضیح میدادی منم بخاطر همین برخوردا اصلا صحبت نمیکنم
من اصلا با پدرشوهرم هم کلام نمیشم....در حد یه سلام علیک ساده
چون تفکراتشو اصلا قبول ندارم ،هیچ جا باهاش وارد صحبت نمیشم انگار که وجود نداره
تجربه ثابت کرده جلوی خانواده شوهر تو هیچی اظهار نظر نکنم و یا نخوام کاری کنم به اشتباهشون پی ببرن بذارم تو جهلشون باقی بمونن
خب نالیدن نداره که. من شده یک ماه با بدبختی زندگی کردیم و حتی برای شکم تحت فشار بودیم نذاشتم خانواده شوهرم بفهمن.
دوران بارداریم حدود یک ماه برنج ایرانی نداشتیم برنج داغون خارجی با اون بوی بد و نفاخ بودنش خوردیم ولی صد بار مادرشوهرم پرسید برنجت تموم شد یا نه گفتم نه هنوز دارم. چون خوشم نمیاد بفهمه نداریم بعد چیزی بده. اگر میخواد چیزی بده باید همینطوری بده نه اینکه هی بپرسه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
