2733
2739
شوهر من از حرف نگفته هم سو استفاده میکنه نگران نباش،چیزی نمیشه گفتی دیگه،ولی میتونی بعد یکم از خوبی ...

نمیدونم برا بابامم اینجوریه ینی ی کار میکردم سریع ب بابام‌میگفت😥بابامم ی ادم  عصبی. همیشه تو خونمون دعوا بود

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

عه آره دیروز توی تاپیکت بودم😢


عیب نداره گلم اینجوری شاید اونم از خاطرات بدش برات بگه و باهات راحت باشه

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
بخدا راست میگمممم اون‌موقه پیش دانشگاهی بودم رفته بودم‌برا دوستم تعریف کردم کل اون روزو سره کلاس اشک ...

اشکال نداره که گفتی منم بعصی وقتا دلم خونه حرفامو فقط به شوهرم میزنم.خیلی مرد خوبیه هیچوقت تو این ۱۴ سال به روم نیاورده.ولی بازم میگن حضرت علی دلش که پر درد میشده میرفته حرفشو به چاه اب میزده.اون که دیگه امامه

2728

ولی از این به بعد حالت بد بود خواستی چیزی بگی 

برو توی سیو مسیجات و باخدا درد و دل کن و تمام حرفاتو اونجا بگو و گریه کن تا سبک شی

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

عیب نداره خود خوری نکن 

نترکون دیگه سومین کاربریمه نی نی یار  عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود   خدایا شکرت بابت داشتن یه پدر و مادر دلسوز و یه همسر مهربون دو تا وروجک شیطون فقط تنها چیزی که خدا جون ازت میخوام سلامتی خانوادمه همین   اقایون محترم درخواست دوستی ندید   
2738

عزیزم غصه نخور، شوهرته دشمنت که نیست، کی از همسر آدم محرم تر، شاید حس کنی پیش همسرت حقیر شدی ولی یه لحظه خودتو بزار جای شوهرت اگه تو جاش بودی از درد و دل همسرت سواستفاده یا سو برداشت میکردی؟ اگر واقعا همسرتو و زندگیتو دوس داشته باشی غمخوارش میشی و سعی میکنی مرهمی بشی رو زخماش

 

نمیدونم برا بابامم اینجوریه ینی ی کار میکردم سریع ب بابام‌میگفت😥بابامم ی ادم  عصبی. همیشه تو خ ...

چی بگم والا،هر کی یه دردی داره،موندم خدا چرا ادمارو افریده

من خودمو تغییر میدم بخاطر شادی خودم و خوشبختی خانوادم،من میتونم،همسر عزیزم دوستت دارم 😘😍😘😍😘😍😘😍😘😍😘😍😘😍😘😍😘😍😘😍😘😍تیکر رسیدن به هدفمه
شوهر من از حرف نگفته هم سو استفاده میکنه نگران نباش،چیزی نمیشه گفتی دیگه،ولی میتونی بعد یکم از خوبی ...

شوهر منم انگار منتظر یه اتو که برام حرف دربیاره لعنت ب همچین مردایی🙁

برای سلامتی مامانم یه صلوات میفرستی مرسی😍😍❤❤ 
ن تو دعوا تیکه نمیپرونه نمیخواستم بدونه من‌انقد حقیر و بد بخت بودم

میدونی منم گاهی با خانوادم بحثایی داشتم و نامزدم میدونه و راهکار میده

تو با هر خانواده ای که داشته باشی ارزشمندی 

ارزسمندیه تو رو خودت معلوم میکنی با کارای که در طول روز انجام میدی و رفتار هیچ کسی نشون دهنده ارزشمندی و حقارت تو نیس

یه دختر ترک . سارای هستم 
شوهر منم انگار منتظر یه اتو که برام حرف دربیاره لعنت ب همچین مردایی🙁

بصی مردا خیلی عوصی هستن من یبار جلو یکی از اقوام شوهرم از دهنم‌در اومد ک بابابام زیاد رابطه خوبی ندادم خوب. بد یک ساعت بد  با شوهرم داشتیم سره بچه بحث میکردیم دعوا ن ها گفتگو . یکم با ناراحتی بد اون فامیلشون گفت تو با بابانته خودت نمیسازی😂میخای با شوهرت بسازی بد من خیلی ناراحت شدم شوهرمم خیلی از حرفش بدش اومد زنش گفت ناراحت نشید این برا منم همینطوریه😐چجوری تحملش میکنه  بش گفتم تو جقدر ادم بد ذاتی هستی اصلا فکرشو نمیکردم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   niهانیتاha  |  18 ساعت پیش
توسط   یکتا۸۳  |  2 ساعت پیش
توسط   mahsa_ch_82  |  19 ساعت پیش