من طبقه بالام اون پایین
من دوتا بچه دارم
جاریم که میاد خونم یجور رفتار میکنه شامم میمونه اینجا
منم خسته میشم
نه ظرف می‌شوره بعدش نه کمک میکنه
بخدا کمکش شاید در حد آوردن بشقاب و پاک کردن سفره باشه فقط
میوه میارم پیش دستیش می مونه زمین،بعد اینکه رفت باید کل خونه رو تمیز کنم و جمع کنم،ظرف بشورم
امروزم قراره بیاد غروب هم میاد همیشه
بخدا من اصلا پایین نمیرم،تو این دوماه که عروسی کردن یبار رفتم فقط اونم زنگ زد گفت میای کابینتامو وسایلشو بچینیم و جابجا کنیم منم رفتم شامم ساندویچ خوردیم
تو برو
شاید بچه هات سروصدا میکنن اونم اینجوری میکنه
نون پنیربزارجلوش هروقت موند
چندوقت پیش رفتیم بیرون خرید داشت
برگشتنی میگه وای شام چی بپزم،گفتم بادمجون سرخ کن مثلا
گفت تو یخچال یه بسته فریزری دارم،بیارم بالا بپزیم؟؟؟
آخرم اومد
بلند نشو شام درست کن
همینجوری بین صحبت ها بگو چند روزه غذای سنگین خوردیم میخوام املتی چیزی درست کنم
چه سخت
شام ساده درست کن مثل املت یکی دوبار اینجوری کنه متوجه میشه شاید اونم انتظار شام آنچنانی نداشته باشه که راحت میاد
خب اگ نمیخای بمونه تعارف نکن...یا اینکه غذای حاضری بخورین اگ با هم راحتین...دیگ ظرف زیادم نمیخاد
عنوانت😂😂😂
هروقت زنگ زد و شرایطشو نداشتی ی بهانه بیار مثلا بگو خونه نیستی جایی مهمونی
عیبی نداره یه چیز ساده نونی بخورید یا الکی بشین بگو اسم با یه جان بگو بیا کمکم کن مثلا بگو کمرم درد میکنه تازه عروسه شاید معذبه
